داستان میوه فروش و روباه
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/داستان-میوه-فروش-و-روباه

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. میوه فروشی که یمن جاش بود

    روبهکی خازن کالاش بود

    میوه فروشی که یمن جاش بود، یک روباه نگهبان کالاهایش بود

  2. چشم ادب بر سر ره داشتی

    کلبه بقال نگه داشتی

    این روباه با چشم تیزبین و با تیزهوشی، مواظبت می کرد و از کلبه بقال نگهداری می نمود.

  3. کیسه بری چند شگرفی نمود

    هیچ شگرفیش نمی کرد سود

    دزدی، چندین تردستی و چشم بندی انجام داد (تا روباه را فریب دهد) اما چشم بندی هایش هیچ سودی نداشت (حواس روباه پرت نمی شد)

  4. دیده به هم زد چو شتابش گرفت

    خفت و به خفتن رگ خوابش گرفت

    هنگامی که کیسه‌بر عجله داشت، چشمش را بست، خوابید و با این خوابیدن قلق روباه به دستش آمد

  5. خفتن آن گرگ چو روبه بدید

    خواب در او آمد و سر درکشید

    هنگامی که روباه خوابیدن گرگ را دید، او هم خوابش گرفت و سرش را پایین انداخت

  6. کیسه بر آن خواب غنیمت شمرد

    آمد و از کیسه غنیمت ببرد

    دزد، فرصتی که در اثر خوابیدن روباه پدید آمده بود را غنیمت دانست و آمد و از کیسه روباه، غنیمتی  برداشت

  7. هر که در این راه کند خوابگاه

    یا سرش از دست رود یا کلاه

    هر کسی که در این راه، محل خوابی برای خودش بسازد، یا سرش را از دست می دهد و یا کلاهش را

  8. خیز نظامی نه گه خفتن است

    وقت به ترک همگی گفتن است

    ای نظامی! بلند شو که موقع خوابیدن نیست. هنگام ترک کردن همه است

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
داستان میوه فروش و روباه

  • خازن

    خازن
    خزانه دار، نگهبان
  • روبه

    روباه
    روبه
    جانوری است وحشی و گوشتخوار و پستاندار از خانواده ٔ سگ که حیله گری را بدان نسبت میدهند. روباه دارای پوستی نرم و پرمو و دمی بزرگ و انبوه است و برنگهای سرخ و خاکستری و سیاه و زرد دیده می شود. پوست این حیوان را آستر لباس می کنند و گاهی برای زینت بکار میرود.