-
نکیسا چون زد این طیاره بر چنگ
ستای باربد برداشت آهنگ
-
به آواز حزین چون عذرخواهان
روان کرد این غزل را در سپاهان
-
سحرگاهان که از می مست گشتم
به مستی بر در باغی گذشتم
-
بهاری مشگبو دیدم در آن باغ
به چنگ زاغ و در خون چنگ آن زاغ
-
گل صد برگ با هر برگ خاری
به زندان کرده گنجی در حصاری
-
حصاری لعبتی در بسته بر من
حصاری قفل او نشکسته دشمن
-
بهشتی پیکری از جان سرشتش
ز هر میوه درختی در بهشتش
-
ز چندان میوه های تازه و تر
ندیدم جز خماری خشک در سر
-
پری روئی که در دل خانه کرده
دلم را چون پیری دیوانه کرده
-
به بیداری دماغم هست رنجور
کز اندیشه ام نمی گردد پری دور
-
و گر خسبم به مغزم بر دهد تاب
پری وارم کند دیوانه در خواب
-
پری را هم دل دیوانه جوید
در آبادی نه در ویرانه جوید
-
همانا کان پری روی فسون سنج
در آن ویرانه زان پیچید چون گنج
-
گر آن گنج آید از ویرانه بیرون
به تاجش بر نهم چون در مکنون
-
بخواب نرگس جادوش سوگند
که غمزه اش کرد جادو را زبان بند
-
به دود افکندن آن زلف سرکش
که چون دودافکنان در من زد آتش
-
به بانگ زیورش کز شور خلخال
در آرد مرده صد ساله را حال
-
به مروارید دیباهای مهدش
به مروارید شیرین کار شهدش
-
به عنبر سودنش بر گوشه تاج
به عقد آمودنش بر تخته عاج
-
به نازش کز جبایت بی نیاز است
به عذرش کان بسی خوشتر ز ناز است
-
به طاق آن دو ابروی خمیده
مثالی زان دو طغرا بر کشیده
-
بدان مژگان که چون بر هم زند نیش
کند زخمش دل هاروت را ریش
-
به چشمش کز عتابم کرد رنجور
به چشمک کردنش کز در مشو دور
-
بدان عارض کز او چشم آب گیرد
ز تری نکته بر مهتاب گیرد
-
بدان گیسو که قلعه اش را کمند است
چو سرو قامتش بالا بلند است
-
به مارافسائی آن طره و دوش
به چنبر بازی آن حلقه و گوش
-
بدان نرگس که از نرگس گرو برد
بدان سنبل که سنبل پیش او مرد
-
بدان سی و دو دانه لولو تر
که دارد قفلی از یاقوت بر در
-
به سحر آن دو بادام کمربند
به لطف آن دو عناب شکر خند
-
به چاه آن زنخ بر چشمه ماه
که دل را آب از آن چشمه است و آن چاه
-
به طوق غبغبش گوئی که آبی
معلق گشته است از آفتابی
-
بدان سیمین دو نار نرگس افروز
که گردی بستد از نارنج نوروز
-
به فندق های سیمینش ده انگشت
که قاقم را ز رشک خویشتن کشت
-
بدان ساعد که از بس رونق و آب
چو سیمین تخته شد بر تخت سیماب
-
بدان نازک میان شوشه اندام
ولیکن شوشه ای از نقره خام
-
به سیمین ساق او گفتن نیارم
که گر گویم به شب خفتن نیارم
-
به خاکپای او کز دیده بیش است
به دو سوگند من بر جای خویش است
-
که گر دستم دهد کارم به دستش
میان جان کنم جای نشستش
-
ز دستم نگذرد تا زنده باشم
جهان را شاه و او را بنده باشم
سرود گفتن باربد از زبان خسرو
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/سرود-گفتن-باربد-از-زبان-خسرو-دوم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(19500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(19500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(19500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(19500 تومان)