-
-
ای به ازل بوده و نابوده ما
وی به ابد زنده و فرسوده ما
-
ای آنکه از زمان نخست وجود داشتهای و ما هنوز نبودهایم. ای آنکه در آخر زمان، همچنان زنده هستی و ما در آن زمان فرسوده شدهایم.
-
-
-
دور جنیبت کش فرمان تست
سفت فلک غاشیه گردان تست
-
اکنون نوبت اجرای فرمان تو است. فلک، زین تو را به دوش میکشد.
-
-
-
حلقه زن خانه به دوش توایم
چون در تو حلقه به گوش توایم
-
ما حلقهی خانهی تو را به صدا درمیآوریم و در به در به دنبال تو هستیم. همچون حلقهی درگاه تو، حلقه به گوش و خدمتگزار تو هستیم.
-
-
-
داغ تو داریم و سگ داغدار
می نپذیرند شهان در شکار
-
ما داغ تو را بر دل داریم و همانگونه که شاهان سگان داغ زده شده را در شکار به همراه خود نمیبرند، ما را هم کسی نمیپذیرد
-
-
-
هم تو پذیری که زباغ توایم
قمری طوق و سگ داغ توایم
-
پس تو ما را پذیرا باش که محصول باغ تو هستیم. برای طوق و بند تو، قمری میشویم و برای داغ تو، سگ میشویم.
-
-
-
بی طمعیم از همه سازنده ای
جز تو نداریم نوازنده ای
-
از هیچ کسی چشمداشتی نداریم که تو بخشاینده هستی. به جز تو کسی نیست که به ما مهربانی کند.
-
-
-
از پی تست اینهمه امید و بیم
هم تو ببخشای و ببخش ای کریم
-
همهی امیدواری و ترس ما از جانب تو است. پس تو ببخش و مرحمت کن ای بخشاینده!
-
-
-
چاره ما ساز که بی داوریم
گر تو برانی به که روی آوریم
-
ما را درمان کن که دوایی نداریم. اگر ما را از خود دور کنی، به چه کسی روی بیاوریم؟
-
-
-
این چه زبان وین چه زبان را نیست
گفته و ناگفته پشیمانیست
-
این چه زبانی هست و این چه زبانی نیست! چه بگوییم و چه نگوییم، پشیمان خواهیم شد.
-
-
-
دل ز کجا وین پر و بال از کجا
من که و تعظیم جلال از کجا
-
دل کجا و بال و پر کجا؟! من برای تعظیم در برابر جلال تو خیلی کوچک هستم.
-
-
-
جان به چه دل راه درین بحر کرد
دل به چه گستاخی ازین چشمه خورد
-
جان با چه جرأتی در این دریا قدم گذاشت؟ دل با چه پر روییای از این چشمه آب خورد
-
-
-
در صفتت گنگ فرو مانده ایم
من عرف الله فرو خوانده ایم
-
برای توصیف تو از گفتن عاجزیم. ما حدیث مَن عَرَفَ اللهَ كَلَّ لِسانُه (یعنی از عظمت خدا زبانش كند شد یا به لكنت افتاد و توان سخن گفتن نیافت) را خواندهایم.
-
-
-
چون خجلیم از سخن خام خویش
هم تو بیامرز به انعام خویش
-
چون از سخن نسنجیدهی خود خجالت زده هستیم پس تو ما را با احسان خود ببخش و بیامرز
-
-
-
پیش تو گر بی سر و پای آمدیم
هم به امید تو خدای آمدیم
-
اگر بی دست و پا و بی سر به نزد تو آمدیم، خداوندا! با این وجود به امید تو آمدیم.
-
-
-
یارشو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چاره بیچاره گان
-
ای همدم غمگینان! یاور ما باش. ای چارهی بیچارهها! تدبیری به حال ما کن.
-
-
-
قافله شد واپسی ما ببین
ای کس ما بیکسی ما ببین
-
کاروان رفت. عقب ماندگی ما را ببین. ای همهی کس ما، بیکس بودن ما را ببین.
-
-
-
بر که پناهیم توئی بی نظیر
در که گریزیم توئی دستگیر
-
به تو پناه آوردهایم. تو بیهمتا هستی. به سوی چه کسی فرار کنیم؟ تو دستگیر و یاری کننده هستی.
-
-
-
جز در تو قبله نخواهیم ساخت
گر ننوازی تو که خواهد نواخت
-
به جز درگاه تو، به جای دیگری روی نخواهیم آورد. اگر تو به ما لطف و مهربانی نکنی، چه کسی میکند؟!
-
-
-
دست چنین پیش که دارد که ما
زاری ازین بیش که دارد که ما
-
چه کسی به اندازهی ما دست خود را به سویت دراز کرده است؟ چه کسی به اندازهی ما گریه میکند؟
-
-
-
درگذر از جرم که خواننده ایم
چاره ما کن که پناهنده ایم
-
گناه ما را ببخش که درخواست عفو داریم. به درد ما برس که به تو پناه آوردهایم.
-
-
-
ای شرف نام نظامی به تو
خواجگی اوست غلامی به تو
-
ای کسی که آبرو و نیکنامی نظامی به تو وابسته است! خواجگی و بزرگی او به بندهی تو بودنش بستگی دارد.
-
-
-
نزل تحیت به زبانش رسان
معرفت خویش به جانش رسان
-
نیایش خود را به زبانش بخشش کن. شناخت خود را به جان او عطا کن
-
(مناجات دوم) در بخشایش و عفو یزدان
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/مناجات-دوم-در-بخشایش-و-عفو-یزدان
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
ازل
- ازل
- همیشگی، زمانی که ابتدا ندارد
غاشیه
- غاشیه
- پوشش زین
- رستاخیز، قیامت
جنیبت کش
- جنیبت کش
- کسی که اسب یدک را میکشد
دور
- دور
- گردش
- روزگار
- نوبت
جنیبت
- جَنیبَت
- یدک، اسب کتل
سفت
- سُفت
- دوش، کتف
- سوراخ
قمری
- فاخته
- کوکو
- قمری
-
- پرنده ای است خاکی رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک تر از آن که طوقی به دور گردن دارد و صدایش نرم و غمانگیز است. ای پرنده به بیعاطفگی معروف است
طوق
- طوق
- گردن بند
- هر چیزی که دور تا دور چیز دیگری باشد
- خطی بر گردن برخی پرندگان
واپسی
- واپسی
- عقب ماندگی
تحیت
- تحیت
- درود و سلام و دعا و نیایش
نزل
- نزل
- غذایی که برای مهمان بیاورند
- بخشش، احسان