-
-
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده ای
-
ای یار پریشان من (که رفتارت قابل پیش بینی نیست) چرا از من دلخور شدهای؟ ای کسی که هم درد من هستی و هم درمان من! چرا از دست من ناراحت شدهای؟
-
-
-
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای
-
ای که همچون سر بلند بالا هستی! ای دلبر نازنین من! ای کسی که لبان سرخ رنگت، برای من مثل حلوا شیرین است! چرا از من رنجیده خاطر شدهای؟
-
-
-
بنگر ز هجرت چون شدم سرگشته چون گردون شدم
وز ناوکت پرخون شدم از من چرا رنجیده ای
-
نگاه کن که از دوریت چه حالی دارم و همچون فلک سرگردان شدهام و از تیر تو دلم خون شده است! چرا از من رنجیدهای؟
-
-
-
گر من بمیرم در غمت خونم بتا در گردنت
فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیده ای
-
ای بت زیبا رو! اگر من از غم دوری تو بمیرم، خونم به گردن تو میافتد و فردای قیامت دامنت را خواهم گرفت. چرا از من رنجیدهای؟
-
-
-
من سعدی درگاه تو عاشق به روی ماه تو
هستیم نیکوخواه تو از من چرا رنجیده ای
-
من از درگاه تو نام آور شدهام. من عاشق روی همچون ماه تو هستم. خیر خواه تو هستیم. چرا از من رنجیدهای؟
-
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای؟
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ای-یار-ناسامان-من-از-من-چرا-رنجیده-ای
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2500 تومان)
ناسامان
- نابسامان
- ناسامان
- بی ساز و برگ
- بی سامان، آشفته کار
- گمراه، بدکار
- ناشایست، ناپسندیده
لعل
- لعل
- از سنگ های گرانبها به رنگ سرخ
سرو
- سرو
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.
ناوکت
- ناوک
- ناوه
- ناو
- تیر کوچک
- نی و هرچیزی شبیه آن که میانش خالی باشد.