بگذشت و باز آتش در خرمن سکون زد
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بگذشت-و-باز-آتش-در-خرمن-سکون-زد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

  1. بگذشت و باز آتش در خرمن سکون زد

    دریای آتشینم در دیده موج خون زد

    (از کنارم) عبور کرد و یک بار دیگر، خرمن سکوتم را به آتش کشید (مرا به فریاد آورد). از آتش عظیم درونم، در چشمانم خون فوران کرد.

  2. خود کرده بود غارت عشقش حوالی دل

    بازم به یک شبیخون بر ملک اندرون زد

    پیش از این، عشق او دور و بر دل را غارت کرده بود. یک بار دیگر، به سرزمین باطنم شبیخون زد.

  3. دیدار دلفروزش در پایم ارغوان ریخت

    گفتار جان فزایش در گوشم ارغنون زد

    با دیدار او آنچنان دلشاد شدم که گویی شراب ارغوانی نوشیده‌ام. سخنان جانبخش او در گوش من همانند نوای ارغنون بود.

  4. دیوانگان خود را می بست در سلاسل

    هر جا که عاقلی بود این جا دم از جنون زد

    دیوانگان خود را به زنجیر می‌بست. هر کسی که عقل داشت، اینجا ادعای دیوانگی می‌کرد (تا به زنجیر او کشیده شود)

  5. یا رب دلی که در وی پروای خود نگنجد

    دست محبت آن جا خرگاه عشق چون زد

    خدایا! چگونه دست محبت می‌تواند در دلی که به خودش توجهی ندارد، خیمه عشق را برافرازد؟

  6. غلغل فکند روحم در گلشن ملایک

    هر گه که سنگ آهی بر طاق آبگون زد

    هرزمان که آه همانند یک سنگ به سقف آسمان برخورد کرد، در گلزار فرشتگان، روحم شروع کرد به آواز خواندن.

  7. سعدی ز خود برون شو گر مرد راه عشقی

    کان کس رسید در وی کز خود قدم برون زد

    ای سعدی! اگر مرد راه عشق هستی، از (اندیشه) خودت بیرون بیا! چرا که تنها کسی می‌تواند به محبوب برسد که پایش را از وجود خودش بیرون گذاشته باشد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

  • ارغنون

    ارغنون
    مزامیر
    ارگ
    نوعی ساز موسیقی ساخته شده توسط افلاطون که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده است. تعداد لوله‌ها در ابتدا هفت عدد بوده و در ایران به دوازده و بیشتر رسیده است. بتدریج كه بر تعداد لوله ها افزوده شد، برای دمیدن در آنها، ازانبان استفاده کردند.
  • ارغوان

    ارغوان
    درختی است با گل‌های سرخ رنگ
  • پروای

    پروا
    ترس
    تاب توان
    عزم میل رغبت
    توجه التفات
  • خرگاه

    خرگاه
    خرگه
    خیمة بزرگ ، سراپرده
    جا و محل وسیع
    جای خوشی
  • غلغل

    غلغل
    همهمه و فریاد
    آواز تعداد زیادی بلبل و یا پرندگان دیگر
  • آبگون

    آبگون
    آبی رنگ
    آبدار، درخشان
    نیلوفر