-
-
دزدی بخانه پارسائی درآمد چندانکه جست چیزی نیافت دل تنگ شد پارسا را خبر شد گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود
-
دزدی وارد خانه انسان پرهیزکاری شد. هرچقدر که جستجو کرد، چیزی پیدا نکرد. دزد ناراحت شد. مرد پرهیزکار از این موضوع خبردار شد. گلیمی که روی آن خوابیده بود را برداشت و در سر راه دزد انداخت، تا دزد دست خالی نماند
-
-
-
شنیدم که مردمان راه خدای
دل دشمنان را نکردند تنگ
-
.شنیدم که مردان راه خدا، دشمنان خود را هم ناراحت نکردند
-
-
-
ترا کی میسر شود این مقام
که با دوستانت خلافست و جنگ
-
تو که حتی با دوستانت هم اختلاف داری و در جنگ و کشمکش هستی، کی به این مقام و مرتبه دست خواهی یافت؟
-
-
-
مودت اهل صفا چه در روی و چه در قفا نه چنان کز پست عیب گیرند و در پیشت میرند
-
دوستی اهل صفا، چه در حضور یاران و چه در غیاب آنها یکسان است. اینگونه نیست که پشت سرت از تو بدگویی کنند و جلوی خودت، برایت بمیرند.
-
-
-
در برابر چو گوسپند سلیم
در قفا همچو گرگ مردمخوار
-
در پیش خودت، همانند گوسفند سادهای هستند؛ اما در پشت سرت، همانند گرگ آدمخوار هستند.
-
-
-
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
-
هرکسی که آمد پیش تو و عیب دیگران را بازگو کرد، بیتردید عیب تو را هم نزد دیگران بیان خواهد کرد.
-
در اخلاق درویشان حکایت چهارم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-اخلاق-درویشان-حکایت-چهارم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)