سلیم

سلیم
تندرست و سالم و بی‌عیب
ساده دل
آسان و ساده
زخم خورده، مار گزیده
1

کاربردهای سلیم

  • سخن چین کند تازه جنگ قدیم

    به خشم آورد نیکمرد سلیم

  • در برابر چو گوسپند سلیم

    در قفا همچو گرگ مردمخوار

  • گه عارض سیمین یکی را طپانچه زدی و گه ساق بلورین دیگری شکنجه کردی القصه شنیدم که طرفی از خباثت نفس او معلوم کردند و بزدند و براندند و مکتب او را بمصلحی دادند پارسای سلیم نیکمرد حلیم که سخن بجز بحکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی