-
-
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
-
ای جانان من! دیشب که از چهرهی تو دور بودم، جانم از غم در تب و تاب بود. از عشقی که در دلم افتاده بود، ابر چشمانم بر چهرهام سیلاب اشک به راه انداخته بود.
-
-
-
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد
با پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت
-
عقل بیچاره در فکر بود که عشق او را به زیر آورد. دل عاشق با حال پریشان، چشم انتظار خواب بود.
-
-
-
کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل
شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت
-
دوری تو، دور تا دور شهرستان دل، به نشانهی غارت، طبل زد. داروغهی عشقت، عقل را همچون گویی به بازی گرفته بود.
-
-
-
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود
تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت
-
دل، نقش نام تو را قبلهی ذکر تن قرار داده است (تن هنگامی که میخواهد ذکر بگوید، رو به سوی نقش نام تو میایستد)؛ دل تا سحرگاه در حال ذکر گفتن رو به سوی قبله ایستاده بود.
-
-
-
دیده ام می جست و گفتندم نبینی روی دوست
خود در افشان بود چشمم کاندرون سیماب داشت
-
چشمم به دنبال تو میگشت و به من گفته بودند که روی دوست را نخواهی دید. چشمم که پر از آب بود، همچون مروارید، اشک میریخت.
-
-
-
ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین می نمود
کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت
-
در ابتدا، به نظر میرسید که تقدیرم بسیار خوب و دلپذیر باشد. کی فکرش را میکردم که آنچه که با شهد و شیرینی پوشیده شده بود، درونش زهر خالص تلخ باشد؟
-
-
-
سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق
اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت
-
ای سعدی! در گذر از دریای عشق مشکل پدید آمده است؛ چون در آغاز، اندکی جای پا برای صبوری وجود داشت. (در ابتدای گذر از این دریا، میشد از صبوری به عنوان جای پا استفاده کرد و با کمک آن در دریای عشق قدم برداشت)
-
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/دوش-دور-از-رویت-ای-جان-جانم-از-غم-تاب-داشت
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)