کوس

کوس
دُهل ، طبل بزرگ .
1

کاربردهای کوس

  • دگر روز فرمود تا گیو و طوس

    ببستند شبگیر بر پیل کوس

  • چو برخاست آواز کوس از درم

    بیامد پر از خون دو رخ مادرم

  • بفرمود کاووس تا بوق و کوس

    دمیدند و آمد سپهدار طوس

  • کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنیم

    علم عشق تو بر بام سماوات بریم

  • کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل

    شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت