شاید این طلعت میمون که به فالش دارند
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/شاید-این-طلعت-میمون-که-به-فالش-دارند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. شاید این طلعت میمون که به فالش دارند

    در دل اندیشه و در دیده خیالش دارند

    ای روی مبارک که برای خوش‌یمنی به آن نگاه می‌کنند، شایسته آن هست که در فکر آن باشند و در چشمشان آن را تصور کنند

  2. که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید

    یا مگر آینه در پیش جمالش دارند

    چراکه دیگر نمی‌توان رویی همانند آن در همه سرزمین‌ها پیدا کرد. مگر آنکه برای دیدن رویی شبیه آن، آینه‌ای در جلو صورتش قرار دهند.

  3. عجب از دام غمش گر بجهد مرغ دلی

    این همه میل که با دانه خالش دارند

    عجیب است که یک دل (که همچون پرنده‌ای است که به دانه خال او اشتیاق زیادی دارد) بتواند گرفتار دام غم او نشود.

  4. نازنینی که سر اندر قدمش باید باخت

    نه حریفی که توقع به وصالش دارند

    نازنینی که باید سر را در جلو پای او قربانی کرد، یاری نیست که بتوان توقع وصال او را داشت.

  5. غالب آنست که مرغی چو به دامی افتاد

    تا به جایی نرود بی پر و بالش دارند

    معمول چنان است که هنگامی که پرنده‌ای به دامی گرفتار شد، برای اینکه فرار نکند و به جای دیگری نرود، پر و بالش را ببُرند.

  6. عشق لیلی نه به اندازه هر مجنونیست

    مگر آنان که سر ناز و دلالش دارند

    عشق لیلی در حد و اندازه هر دیوانه‌ای نیست. تنها کسانی سزاوار عشق لیلی هستند که قصد داشته باشند که ناز و عشوه‌های او را تحمل کنند.

  7. دوستی با تو حرامست که چشمان کشت

    خون عشاق بریزند و حلالش دارند

    دوستی با تو حرام است چرا که چشمان زیبا و مغرور تو، خون عاشقان را می‌ریزند و این خونریزی را حلال می‌شمارند.

  8. خرما دور وصالی و خوشا درد دلی

    که به معشوق توان گفت و مجالش دارند

    خوشا آن دوران وصال و خوشا آن درد دلی که بشود به معشوق گفت و معشوق هم فرصت شنیدن آن را داشته باشد. 

  9. حال سعدی تو ندانی که تو را دردی نیست

    دردمندان خبر از صورت حالش دارند

    تو که دردی نداری، نمی‌توانی حال سعدی را درک کنی. تنها دردمندان از چگونگی اوضاع و احوال او آگاهی دارند.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  • میمون

    میمون
    فرخنده، خجسته، مبارک
  • حریفی

    حریف
    دوست، یار، معشوق، معشوقه
    هم‌پیشه، همکار، هم‌بازی، هم‌آورد، همنشین، هم‌پیاله
  • دلالش

    دلال
    ناز، کرشمه، جرأت نشان دادن زن بر شوی خود با غنج و ناز، گویی که با او اظهار خلاف و غضب می کند و حال آنکه مخالفتی با وی ندارد
  • کشت

    کش
    خوب، خوش
    خودستا، مغرور