-
-
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
چشم بد از روی تو دور ای صنم
-
ای زیبا، ما همه برای دیدن تو چشم شدهایم و تو همانند نوری برای ما هستی ای زیبا! چشم بد از چهره تو دور باشد!
-
-
-
روی مپوشان که بهشتی بود
هر که ببیند چو تو حور ای صنم
-
ای زیبا! چهرهات را پنهان نکن چرا که هر کسی که قادر باشد تو را که همچون حور و پری هستی، ببیند، فردی بهشتی است (انسانی زمینی نیست)
-
-
-
حور خطا گفتم اگر خواندمت
ترک ادب رفت و قصور ای صنم
-
ای زیبا! اگر تو را حور خطاب کردم، اشتباه نمودم. با اینگونه تو را خطاب کردن، از دایره ادب خارج شدم و مقصر هستم.
-
-
-
تا به کرم خرده نگیری که من
غایبم از ذوق حضور ای صنم
-
ای زیبا! امیدوارم که از روی لطف و بخششت، از من عیب جویی نکنی چرا که من از شدت ذوقی که از حاضر شدن در برابر تو پیدا کردهام، انگار که (در این دنیا) حضور ندارم.
-
-
-
روی تو بر پشت زمین خلق را
موجب فتنه ست و فتور ای صنم
-
ای زیبا! وجود روی تو بر روی زمین، برای مردم مایه فتنه و آشوب و شگفتی و جوشش است.
-
-
-
این همه دلبندی و خوبی تو را
موضع نازست و غرور ای صنم
-
ای زیبا! این همه دلربایی و خوبی که تو داری، برایت مایه ناز و غرور و تفاخر است.
-
-
-
سروبنی خاسته چون قامتت
تا ننشینیم صبور ای صنم
-
ای زیبا! وقتی سرو اندامی به قامت تو ایستاده است، نمیتوانیم صبورانه بنشینیم.
-
-
-
این همه طوفان به سرم می رود
از جگری همچو تنور ای صنم
-
ای زیبا! این همه طوفان و آشوبی که در سرم است به خاطر این است که جگرم همانند تنور میسوزد.
-
-
-
سعدی از این چشمه حیوان که خورد
سیر نگردد به مرور ای صنم
-
ای زیبا! سعدی در اثر تکرار آشامیدن این آب حیاتی که خورده است، سیر نخواهد شد.
-
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ما-همه-چشمیم-و-تو-نور-ای-صنم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
صنم
- صنم
- بت
- بت
- زیباروی
حور
- حور
- زن سیاه چشم سپید اندام. زن زیبارو
فتنه
- فتنه
- آشوب، ستیزه، عذاب و رنج، شگفتی
فتور
- فتور
- آرمیدن آب سپس جوشش
- آرام شدن پس از تندی ، و نرم شدن بعد از سختی
- سستی، ضعف
سروبنی
- سرو
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.
چشمه حیوان
- آب حیات
- آب زندگانی
- آب حیوان
- چشمه حیوان
- گویند چشمه ای است در ظلمات که هر کس از آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت. اما اسکندر از آن ننوشید و در جوانی عمرش را از دست داد
- کنایه از لب و دهان و سخن گفتن معشوق