ما گدایان خیل سلطانیم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ما-گدایان-خیل-سلطانیم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

  1. ما گدایان خیل سلطانیم

    شهربند هوای جانانیم

    ما گدایان لشکر پادشاهیم. اسیر هوای معشوق هستیم.

  2. بنده را نام خویشتن نبود

    هر چه ما را لقب دهند آنیم

    غلام خودش به خودی خود نامی ندارد. هر لقبی که به ما داده شود، همان هستیم.

  3. گر برانند و گر ببخشایند

    ره به جای دگر نمی دانیم

    اگر ما را از خود برانند و یا اگر ما را ببخشند، راه جای دیگری را نمی‌شناسیم.

  4. چون دلارام می زند شمشیر

    سر ببازیم و رخ نگردانیم

    هنگامی که آرام دل ما شمشیر می‌زند، سر خود را فدا می‌کنیم و پشت به میدان نبرد نمی‌کنیم.

  5. دوستان در هوای صحبت یار

    زر فشانند و ما سر افشانیم

    دوستان به امید همنشینی با یار، طلا و مال خود را می‌بخشند و ما سر خود را فدا می‌کنیم.

  6. مر خداوند عقل و دانش را

    عیب ما گو مکن که نادانیم

    بگو که نزد خدای عقل و دانش، عیب گویی ما را نکن چرا که ما در برابر او نادان هستیم.

  7. هر گلی نو که در جهان آید

    ما به عشقش هزار دستانیم

    هر گل تازه‌ای که به دنیا می‌آید، ما به عشق او همچون بلبل می‌شویم.

  8. تنگ چشمان نظر به میوه کنند

    ما تماشاکنان بستانیم

    انسان‌های بخیل و تنگ‌نظر به میوه می‌نگرند، اما ما به تماشای خود بوستان می‌نشینیم.

  9. تو به سیمای شخص می نگری

    ما در آثار صنع حیرانیم

    تو به رخ شخص نگاه می‌کنی، ولی ما مبهوت نشانه‌های پروردگار هستیم.

  10. هر چه گفتیم جز حکایت دوست

    در همه عمر از آن پشیمانیم

    هرچیزی که در تمام طول عمرمان، بجز حکایت دوست بیان نمودیم، از گفتن آن پشیمان هستیم.

  11. سعدیا بی وجود صحبت یار

    همه عالم به هیچ نستانیم

    ای سعدی! بدون وجود همنشینی یار، کل دنیا برای ما ارزشی ندارد و ما برای کل دنیا کوچکترین مبلغی پرداخت نخواهیم کرد.

  12. ترک جان عزیز بتوان گفت

    ترک یار عزیز نتوانیم

    برای ما امکان‌پذیر است که بتوانیم جان عزیزمان را رها کنیم، ولی نمی‌توانیم که یار عزیزمان را ترک کنیم.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

  • شهربند

    شهربند
    بند شده در شهر، زندان، زندانی
  • خیل

    خیل
    گروه لشکر، گروه سواران، گروه اسبان
    طایفه، دسته
  • هزار

    عندلیب
    هزاردستان
    بلبل
    مرغ چمن
    مرغ سحر
    هزار
    پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد