کاربردهای خیل
-
چو مردانگی آید از رهزنان
چه مردان لشکر چه خیل زنان
-
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
-
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
-
شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خرد
-
نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
-
خیلی نیازمندان بر راهت ایستاده
گر می کنی به رحمت در کشتگان نگاهی
-
تا برسیدیم به خیل بنی هلال کودکی سیاه از حی عرب بدرآمد و آوازی برآورد که مرغ از هوا درآورد اشتر عابد را دیدم که برقص اندر آمد و عابد را بینداخت و راه بیابان گرفت گفتم ای شیخ در حیوانی اثر کرد و ترا همچنان تفاوت نمیکند