-
-
نشنیده ام که ماهی بر سر نهد کلاهی
یا سرو با جوانان هرگز رود به راهی
-
تاکنون نشنیده بودم که یک ماه، کلاه بر سرش بگذارد یا هیچ وقت نشنیده بودم که سرو با جوانان به راهی برود!
-
-
-
سرو بلند بستان با این همه لطافت
هر روزش از گریبان سر برنکرد ماهی
-
سرو بلند بالای بوستان با وجود این همه لطافت و زیباییش، نتوانست هر روز، ماهی از یقهاش بیرون بیاورد.
-
-
-
گر من سخن نگویم در حسن اعتدالت
بالات خود بگوید زین راستتر گواهی
-
حتی اگر من هم در وصف متوازن بودنت سخنی نگویم، قد و بالای راست تو، خودش آن را به صورت بهتری تصدیق میکند.
-
-
-
روزی چو پادشاهان خواهم که برنشینی
تا بشنوی ز هر سو فریاد دادخواهی
-
میخواهم که یک روز همچون پادشاهان بر تخت بنشینی تا صدای فریاد دادخواهی را از هر طرف بشنوی
-
-
-
با لشکرت چه حاجت رفتن به جنگ دشمن
تو خود به چشم و ابرو برهم زنی سپاهی
-
چه نیازی داری که با لشکر به جنگ دشمن بروی؟ تو خودت با چشم و ابرویت میتوانی هر سپاهی را متلاشی کنی
-
-
-
خیلی نیازمندان بر راهت ایستاده
گر می کنی به رحمت در کشتگان نگاهی
-
اگر با نظر لطف به کشتگانت نگاه میکنی، دستهای از نیازمندان (را میبینی که) بر سر راهت ایستادهاند.
-
-
-
ایمن مشو که رویت آیینه ایست روشن
تا کی چنین بماند وز هر کناره آهی
-
خیالت بابت درخشان ماندن چهرهات آسوده نباشد چرا که چهرهی تو که همچون آیینهای صاف و براق و تابان است؛ وقتی که از هر طرف آهی به سمت این آیینه میآید، براقی آیینه مدت زیادی دوام نمییابد (اشاره به کدر شدن آینه در اثر برخورد رطوبت آه)
-
-
-
گویی چه جرم دیدی تا دشمنم گرفتی
خود را نمی شناسم جز دوستی گناهی
-
میگویی که چه چیزی در من دیدی که مرا دشمن خود حساب کردهای؟ من در خودم هیچ گناهی بجز دوستی تو سراغ ندارم.
-
-
-
ای ماه سروقامت شکرانه سلامت
از حال زیردستان می پرس گاه گاهی
-
ای ماه روی بلند بالا، به شکرانهی سلامتیات، گاه گاهی جویای احوال زیردستانت باش.
-
-
-
شیری در این قضیت کهتر شده ز موری
کوهی در این ترازو کمتر شده ز کاهی
-
در این مشکل، شیر از مورچه هم کوچکتر شده است. در این معیار، یک کوه وزنی کمتر از یک کاه دارد.
-
-
-
ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم
وز رستنی نبینی بر گور من گیاهی
-
نگرانم که هنگام بازگشت تو من درگذشته باشم و هیچ گیاهی بر گور من نروییده باشد (که بجای من دست کم گیاه برآمده از گورم را ملاقات کنی)
-
-
-
سعدی به هر چه آید گردن بنه که شاید
پیش که داد خواهی از دست پادشاهی
-
ای سعدی! هر چه که پیش آمد، آن را بپذیر که این کار بهتر است؛ آخر از دست پادشاه میخواهی پیش چه کسی دادخواهی کنی؟
-
نشنیده ام که ماهی بر سر نهد کلاهی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/نشنیده-ام-که-ماهی-بر-سر-نهد-کلاهی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
دانلود متن شعر زیبای سعدی
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید: