دامن فشاندن

دامن فشاندن
دامن افشاندن، تکان دادن دامن، رها کردن دامن
فیض بخشیدن
روی برگرداندن، ترک کردن
1

کاربردهای دامن فشاندن

  • بهستی خوش بود دامن فشاندن

    گلی زیبا شدن یک لحظه ماندن

  • در حسرت آنم که سر و مال به یک بار

    در دامنش افشانم و دامن نفشاند