کاربردهای دل
-
من خسته چون ندارم نفسی قرار بی تو
به کدام دل صبوری کنم ای نگار بی تو
-
ره صبر چون گزینم من دل به باد داده
که به هیچ وجه جانم نکند قرار بی تو
-
سر باغ و بوستانم به چه دل بود نگارا
که به چشم من جهان شد همه زرنگار بی تو
-
از تن بی دل طاعت نیاید و پوست بی مغز بضاعت را نشاید
-
تا سخن آوازه دل در نداد
جان تن آزاده به گل در نداد