-
چو بشناخت آهنگری پیشه کرد
از آهنگری اره و تیشه کرد
-
چو این کرده شد چاره آب ساخت
ز دریای ها رودها را بتاخت
-
به جوی و به رود آبها راه کرد
به فرخندگی رنج کوتاه کرد
-
چراگاه مردم بدان برفزود
پراگند پس تخم و کشت و درود
-
برنجید پس هر کسی نان خویش
بورزید و بشناخت سامان خویش
-
بدان ایزدی جاه و فر کیان
ز نخچیر گور و گوزن ژیان
-
جدا کرد گاو و خر و گوسفند
به ورز آورید آنچه بد سودمند
-
ز پویندگان هر چه مویش نکوست
بکشت و به سرشان برآهیخت پوست
-
چو روباه و قاقم چو سنجاب نرم
چهارم سمورست کش موی گرم
-
برین گونه از چرم پویندگان
بپوشید بالای گویندگان
-
برنجید و گسترد و خورد و سپرد
برفت و به جز نام نیکی نبرد
-
بسی رنج برد اندران روزگار
به افسون و اندیشه بی شمار
-
چو پیش آمدش روزگار بهی
ازو مردری ماند تخت مهی
-
زمانه ندادش زمانی درنگ
شد آن هوش هوشنگ بافر و سنگ
-
نپیوست خواهد جهان با تو مهر
نه نیز آشکارا نمایدت چهر
چو بشناخت آهنگری پیشه کرد
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/چو-بشناخت-آهنگری-پیشه-کرد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
روباه
- روباه
- روبه
- جانوری است وحشی و گوشتخوار و پستاندار از خانواده ٔ سگ که حیله گری را بدان نسبت میدهند. روباه دارای پوستی نرم و پرمو و دمی بزرگ و انبوه است و برنگهای سرخ و خاکستری و سیاه و زرد دیده می شود. پوست این حیوان را آستر لباس می کنند و گاهی برای زینت بکار میرود.
قاقم
- قاقُم
- حیوان کوچکی است نظیر سمور و از موش بزرگتر وسفید و دمش کوتاه و سر دم آن سیاه . پوستش بغایت سفید و ملایم باشد و از آن پوستین میسازند.