-
-
آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
گردون ورق هستی ما درننوشتی
-
اگر آن کسی که قلمی خوشبو دارد، به ما نامه ای می نوشت، چرخ روزگار هستی ما را از ما نمی گرفت
-
-
-
هر چند که هجران ثمر وصل برآرد
دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی
-
اگرچه دوری باعث می شود که وصال برآورده شود، ایکاش که آفریدگار دنیا تخم دوری را در زمین نمی کاشت
-
-
-
آمرزش نقد است کسی را که در این جا
یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی
-
کسی که در اینجا یاری همچون فرشتگان و خانه ای همچون بهشت دارد، در همین دنیا به آمرزش رسیده است.
-
-
-
در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد
چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی
-
در تخت عشق، نمی توان آسوده بود و خوش گذراند: ازآنجایی که متکای طلادوزی شده نداریم، به بالشی از خشت، قناعت می کنیم
-
-
-
مفروش به باغ ارم و نخوت شداد
یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی
-
یک لیوان شراب و شیرین لبی و کنار یک کشتزار را در ازای باغ ارم و کبر و غرور شدادگونه ازدست نده
-
-
-
تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا
حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی
-
ای دل دانا، تا کی غم دنیای پست را خوردن؟ حیف است که یک انسان خوب عاشق چیزی زشت شود.
-
-
-
آلودگی خرقه خرابی جهان است
کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی
-
فساد اهل دین (روحانیون) موجب فساد و تباهی دنیا می شود، کجا می توان یک انسان سربراه که اهل دل باشد و سرشت پاکی داشته باشد، پیدا کرد؟
-
-
-
از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ
تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی
-
چرا حافظ سرزلف تو را از دست داد؟ تقدیر اینگونه بود. حافظ چه کار می توانست بکند تا مانع از ازدست رفتن سرزلف تو شود؟
-
آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/آن-غالیه-خط-گر-سوی-ما-نامه-نوشتی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
غالیه
- غالیه
- مادهای خوشبو مرکب از مشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را با آن رنگ میکردهاند
مصطبه
- مصطبه
- میخانه
- سکو. دکان . جایگاهی که غریبان نشینند.
شداد
- شداد
- پسر عاد. شداد برای مقابله با داوود، قصری بسیار مجلل ساخت تا همپای بهشت باشد. هنگامی که خبر اتمام ساخت این قصر را به شداد دادند، او برای دیدن باغ آمد، اما پیش از ورود به باغ، عزرائیل جانش را گرفت وبه این ترتیب، نتوانست باغی را که خود ساخته بود، ببیند
ارم
- ارم
- بهشت شداد. و آن قصری بود بزرگ از طلا و نقره با باغی که میوه درختانش از جواهر بود و بجای خاک، مشک و عنبر و زعفران در آن ریخته بود و در جویهایش عسل و شیر روان بود و سنگریزه جویهایش لولو و مرجان بود. شداد نتوانست وارد بهشتی که خودش ساخته بود، بشود
دنی
- دنی
- پست و دون و خسیس
خرقه
- خِرقه
- لباسی که از وصله شدن تکه پارچههای گوناگون درست شده است. جامه مخصوص درویشان