-
-
آن که هلاک من همی خواهد و من سلامتش
هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
-
آن کسی که میخواهد من بمیرم و من خواهان سلامتی او هستم، کسی او را به خاطر کارهایی که در راه و رسم شاهدی انجام داده، ملامت نکند.
-
-
-
میوه نمی دهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمی رسد سیب درخت قامتش
-
به کسی بهرهای نمیرساند. فقط و فقط باغی است برای گشتن و سیر و سیاحت کردن. تنها با نگاه میتوان به سیب درخت قامت او رسید. (دست به گونههای او نمیرسد)
-
-
-
داروی دل نمی کنم کان که مریض عشق شد
هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش
-
من برای درد دل، دارویی تجویز نمیکنم چرا که کسی که به درد عشق مبتلا شد، هیچ دارویی نمیتواند او را دوباره سرپا کند.
-
-
-
هر که فدا نمی کند دنیی و دین و مال و سر
گو غم نیکوان مخور تا نخوری ندامتش
-
به کسی که دین و دنیا ودارایی و جانش را قربانی نمیکند، بگو که غمخوار خوبان نباش تا پشیمان نشوی.
-
-
-
جنگ نمی کنم اگر دست به تیغ می برد
بلکه به خون مطالبت هم نکنم قیامتش
-
اگر دست به شمشیر هم ببرد، باز هم با او جنگ نمیکنم؛ اگر خونم را ریخت، حتی در روز قیامت هم بازخواست خون خود را نخواهم کرد.
-
-
-
کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی
کان چه گناه او بود من بکشم غرامتش
-
ای کاش که یک بار دیگر میتوانستم در روز قیامت او را ببینم؛ تا هر گناهی که داشته باشد، من جور گناهان او را بکشم.
-
-
-
هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل
گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش
-
ای سعدی! دیگر به دنبال خبر سلامتی کسی که پر و بال گرفت و به دنبال هوی و هوس و خواسته دل خود رفت، نباش.
-
آن که هلاک من همی خواهد و من سلامتش
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/آن-که-هلاک-من-همی-خواهد-و-من-سلامتش
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)