کاربردهای هوی
-
گر که هر مطلوب را طالب شویم
با چه نیرو بر هوی غالب شویم
-
این سخن پروین نه از روی هوی ست
هر کجا نوری است ز انوار خداست
-
دل به امید روی او همدم جان نمی شود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
-
همه را دیده به رویت نگرانست ولیکن
خودپرستان ز حقیقت نشناسند هوا را
-
مایه پرهیزگار قوت صبرست و عقل
عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست
-
بلبلی بی دل نوایی می زند
بادپیمایی هوایی می زند
-
هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل
گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش
-
خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست
سازگاری نکند آب و هوای دگرم
-
به هوای سر زلف تو درآویخته بود
از سر شاخ زبان برگ سخن های ترم
-
از دل به هوا بخار داده
خارا و قصب به خار داده
-
آن چنان در هوای خاک درش
می رود آب دیده ام که مپرس
-
چون غنچه گل قرابه پرداز شود
نرگس به هوای می قدح ساز شود
-
خانه من ریخت از باد هوا
خرمن تو سوخت از برق هوی
-
بارکشیده جفا پرده دریده هوا
راه ز پیش و دل ز پس واقعه ایست مشکلم
-
حقایق سرایی است آراسته
هوی و هوس گرد برخاسته
-
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی
-
کنون هوای عمل می زند کبوتر نفس
که دست جور زمانش نه پر گذاشت نه بال
-
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد