بلبلی بی دل نوایی می زند
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بلبلی-بی-دل-نوایی-می-زند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

  1. بلبلی بی دل نوایی می زند

    بادپیمایی هوایی می زند

  2. کس نمی بینم ز بیرون سرای

    و اندرونم مرحبایی می زند

  3. آتشی دارم که می سوزد وجود

    چون بر او باد صبایی می زند

  4. گر چه دریا را نمی بیند کنار

    غرقه حالی دست و پایی می زند

  5. فتنه ای بر بام باشد تا یکی

    سر به دیوار سرایی می زند

  6. آشنایان را جراحت مرهمست

    زان که شمشیر آشنایی می زند

  7. حیف باشد دست او در خون من

    پادشاهی با گدایی می زند

  8. بنده ام گر بی گناهی می کشد

    راضیم گر بی خطایی می زند

  9. شکر نعمت می کنم گر خلعتی

    می فرستد یا قفایی می زند

  10. ناپسندیدست پیش اهل رای

    هر که بعد از عشق رایی می زند

  11. محتسب گو چنگ میخواران بسوز

    مطرب ما خوش به تایی می زند

  12. دود از آتش می رود خون از قتیل

    سعدی این دم هم ز جایی می زند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

  • بلبلی

    عندلیب
    هزاردستان
    بلبل
    مرغ چمن
    مرغ سحر
    هزار
    پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد
  • نوایی

    نوا
    نغمه، سرود، آواز، نام دستگاهی در موسیقی
    مال، دارایی، سود، بهره
    گرو، گروگان
  • هوایی

    هوی
    هوا
    میل، خواهش، آرزو
    عشق
  • صبایی

    صبا
    بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است
  • فتنه

    فتنه
    آشوب، ستیزه، عذاب و رنج، شگفتی
  • مرهمست

    مرهم
    داروی نرم که برجراحت بندند.
  • قفایی

    قفا
    پس گردن ، پشت گردن
    پشت - پی ، دنبال .- عقب
  • خلعتی

    خلعت
    جامه‌ی دوخته که بزرگی به کسی ببخشد
  • رای

    رای
    رأی
    اندیشه ، فکر
    تدبیر
    عقیده ، اعتقاد
    شور، مشورت
    قصد، عزم
  • مطرب

    مطرب
    آوازخوان ، نوازنده
    رقاص
  • چنگ

    چنگ
    از سازهای زهی باستانی ایران. در زمان‌های قدیم، به جای سیم‌های فلزی، از تارهای ابریشم بافته شده، برای ایجاد صدا، استفاده می‌شده است.
  • محتسب

    محتسب
    داروغه ،مأمور حکومت که وظیفه اش امر به معروف و نهی از منکر است .
  • دم

    دم
    نفس
    گرما
    آه
    لحظه، هنگام