-
-
از تو با مصلحت خویش نمی پردازم
همچو پروانه که می سوزم و در پروازم
-
من همانند پروانهای هستم که با وجودی که در حال سوختن هستم، به پرواز خود به سوی نور معشوق ادامه میدهم؛ من از عشق تو و در عشق تو، به صلاح خود نمیاندیشم.
-
-
گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی
ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم
-
نه چنان معتقدم کم نظری سیر کند
یا چنان تشنه که جیحون بنشاند آزم
-
همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش
تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم
-
گر به آتش بریم صد ره و بیرون آری
زر نابم که همان باشم اگر بگدازم
-
گر تو آن جور پسندی که به سنگم بزنی
از من این جرم نیاید که خلاف آغازم
-
خدمتی لایقم از دست نیاید چه کنم
سر نه چیزیست که در پای عزیزان بازم
-
من خراباتیم و عاشق و دیوانه و مست
بیشتر زین چه حکایت بکند غمازم
-
ماجرای دل دیوانه بگفتم به طبیب
که همه شب در چشمست به فکرت بازم
-
گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
درد عشقست ندانم که چه درمان سازم
از تو با مصلحت خویش نمی پردازم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/از-تو-با-مصلحت-خویش-نمی-پردازم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
آزم
- آز
- زیاده خواهی . طمع. ولع. حرص- تنگ چشمی
- غم و حسرت
- هوی و آرزو
- حاجت و نیاز
چنگم
- چنگ
- از سازهای زهی باستانی ایران. در زمانهای قدیم، به جای سیمهای فلزی، از تارهای ابریشم بافته شده، برای ایجاد صدا، استفاده میشده است.
ارادت
- ارادت
- خواستن
- خواست ،میل، قصد
- علاقه مندی، سرسپردگی مرید به مرشد
- دوستی از روی اخلاص و بی ریایی
خراباتیم
- خرابات
- جمع خرابه. ویرانه ها
- میخانه، میکده، شراب خانه
- قمار خانه
- در اصطلاح تصوف، مرتبه ویرانی عادتهای نفسانی
غمازم
- غماز
- بسیار سخنچین