بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بگذار-تا-مقابل-روی-تو-بگذریم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

    دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

    اجازه بده تا از جلو روی تو عبور کنیم و یواشکی به شکل و شمایل زیبای تو نگاه کنیم

  2. شوقست در جدایی و جورست در نظر

    هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

    اگر جدا باشیم، در دلم شوق پدید می‌آید و اگر نگاهت کنم، دچار جور و ستم (محافظانت) می‌شوم. اما جور و ستم بهتر از شوق است چرا که طاقت ندارم شوق تو را تحمل کنم

  3. روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست

    بازآ که روی در قدمانت بگستریم

    اگر می‌خواهی که به روی ما نگاه نکنی، صاحب اختیاری. برگرد تا در پیشگاه قدمانت صورت خود را پهن کنیم.

  4. ما را سریست با تو که گر خلق روزگار

    دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

    ما از تو خواسته‌ای داریم که اگر مردم دنیا با ما دشمن شوند و بر سر این خواسته، سر خود را هم از دست بدهیم، باز هم دست از سر این خواسته برنمی‌داریم

  5. گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من

    از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

    گفتی که تعداد افرادی که عاشق من هستند، از تعداد ذرات خاک هم بیشتر است. ما از خاک بیشتر نیستیم بلکه (در مقابل تو) از خاک هم پست‌تر هستیم

  6. ما با توایم و با تو نه ایم اینت بلعجب

    در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم

    ما با تو هستیم و عجیب اینکه با تو نیستیم. با تو در یک حلقه هستیم و همانند حلقه در هستیم.

  7. نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب

    نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

    نشانه‌ای از مهرورزی تو نمی‌بینیم و شگفت آنکه روی آنکه محبت کس دیگری را در دل بپرورانیم، نداریم.

  8. از دشمنان برند شکایت به دوستان

    چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم

    معمولا شکایت دشمنان را پیش دوستان مطرح می‌کنند. وقتی که دوست ما دشمن ما است، شکایتمان را کجا مطرح نماییم؟

  9. ما خود نمی رویم دوان در قفای کس

    آن می برد که ما به کمند وی اندریم

    ما به خودی خود به دنبال کسی نمی‌دویم. کسی که ما را با کمند خود گرفتار کرده است، دارد ما را به دنبال خودش می‌کشد.

  10. سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند

    چندان فتاده اند که ما صید لاغریم

    سعدی تو آنچنان مهم نیستی، چرا که آنقدر افراد زیادی در دام این کمند گرفتار شده‌اند که ما در بین آنها، چیزی بیشتر از یک شکار لاغر و کم ارزش نیستیم.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای سعدی

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم
آن می برد که ما به کمند وی اندریم
چندان فتاده اند که ما صید لاغریم بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
گفتی ز خاک بیشترند
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم
آن می برد که ما به کمند وی اندریم
چندان فتاده اند که ما صید لاغریم بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
گفتی ز خاک بیشترند
  • پس زمینه شب متن نوشته:  دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم
آن می برد که ما به کمند وی اندریم
چندان فتاده اند که ما صید لاغریم بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
گفتی ز خاک بیشترند ا
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم
آن می برد که ما به کمند وی اندریم
چندان فتاده اند که ما صید لاغریم بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
گفتی ز خاک بیشترند
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
ما با توایم و با تو نه ایم اینت بلعجب
نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب
از دشمنان برند شکایت به دوستان
ما خود نمی رویم دوان در قفای کس
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
از خاک بیشتر
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
ما با توایم و با تو نه ایم اینت بلعجب
نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب
از دشمنان برند شکایت به دوستان
ما خود نمی رویم دوان در قفای کس
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
از خاک بیشتر نه که ا
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
ما با توایم و با تو نه ایم اینت بلعجب
نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب
از دشمنان برند شکایت به دوستان
ما خود نمی رویم دوان در قفای کس
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
از خاک بیشتر نه که ا
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
ما با توایم و با تو نه ایم اینت بلعجب
نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب
از دشمنان برند شکایت به دوستان
ما خود نمی رویم دوان در قفای کس
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
از خاک بیشتر نه که

    • شمایل

      شمایل
      طبعها. عادتها. خویها. خوها.
      روی . چهره . شکل
    • بلعجب

      بوالعجب
      بلعجب
      عجیب و غریب و پرشگفتی
    • حلقه

      حلقه در
      چیزی است از آهن ، و یا فلز دیگر بشکل دایره که بدر چسبیده و بوسیله ٔ آن در میزنند.
    • مهر

      مهر
      دوستی و محبت و نرم‌دلی
      خورشید
      نام ماه هفتم از سال شمسی
    • کمند

      کمند
      دام و طنابی که در جنگ بر گردن دشمن یا در شکار بر گردن حیوان می انداختند و او را به جانب خود می کشیدند.
    • قفای

      قفا
      پس گردن ، پشت گردن
      پشت - پی ، دنبال .- عقب