-
-
خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم
-
ما خار کاشتهایم و به ناچار نمیتوانیم از آن خرما برداشت کنیم. با ریسیدن الیاف پشمی نمیتوان پارچه ابریشمی تولید کرد.
-
-
-
بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
-
در دفتری که گناهان ما نوشته شده است، با ارائه عذر و بهانهی موجه، گناهانمان را قلم نگرفتیم. در کنار گناهان بزرگی که مرتکب شدهایم، اعمال خیری ننوشتیم.
-
-
-
ما کشته نفسیم و بس آوخ که برآید
از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
-
ما به دست نفس کشته شدهایم و در روز قیامت بسیار افسوس خواهیم خورد که چرا نفس خود را نکشتیم.
-
-
-
افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
-
حیف از این عمر باارزش که تمام شد و ما از خطاکاری و اشتباه صرفنظر نکردیم
-
-
-
دنیا که درو مرد خدا گل نسرشتست
نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم
-
دنیایی در آن، مرد خدا، گِل خمیر نمیکند، ما خیلی نامردیم که به آن دل بستهایم.
-
-
-
ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت
ما مور میان بسته دوان بر در و دشتیم
-
مردان خدابه دنبال آن هستند که همچون ملخ به نشانهی ریاضت، زانو بزنند. ولی ما همچون مورچه، کمربند همت را سفت کردهایم و در دشت و دمن در حال دویدن هستیم.
-
-
-
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
-
پیری و جوانی که به دنبال هم میآیند، مثل شب و روز هستند. برای ما، شب (دوران جوانی) سپری شد و روز (دوران پیری) فرا رسیده است ولی هنوز (از خواب غفلت) بیدار نشدهایم.
-
-
-
واماندگی اندر پس دیوار طبیعت
حیفست دریغا که در صلح بهشتیم
-
در پشت دیوار طبایع و سرشت خود باز ماندهایم. افسوس که راه آشتی را کنار گذاشتیم
-
-
-
چون مرغ برین کنگره تا کی بتوان خواند
یک روز نگه کن که برین کنگره خشتیم
-
تا کی میتوان همچون پرنده بر بالای این کنگره آواز بخوانیم؟! بالاخره روزی فرا میرسد که در آن روز، ما به خشتی تبدیل شدهایم و در این کنگره کار گذاشته شدهایم.
-
-
-
ما را عجب ار پشت و پناهی بود آن روز
کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم
-
عجیب است که در روز قیامت کسی پشت و پناه ما باشد چرا که امروز پشت و پناه هیچ کس نیستیم.
-
-
-
کر خواجه شفاعت نکند روز قیامت
شاید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم
-
اگر در روز قیامت خداوند ما را نبخشد، در آن روز نباید از دست آرایشگر ناراحت باشیم که چرا زشت هستیم (زشت رویی ما در روز قیامت به دلیل گناهکار بودن ماست و تقصیر آرایشگر نیست)
-
-
-
باشد که عنایت برسد ورنه مپندار
با این عمل دوزخیان کاهل بهشتیم
-
امید است که عنایت و توجهی از جانب غیب به ما برسد وگرنه خیال نکن که با وجودی که کردارمان، کردار اهل جهنم است، ما را از اهل بهشت به حساب بیاورند
-
-
-
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم
-
ای سعدی! مگر از خرمن توجه بزرگان یک خوشه به ما ببخشند وگرنه ما تخمی نکاشتهایم که اکنون خوشه برچینیم.
-
خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/خرما-نتوان-خوردن-ازین-خار-که-کشتیم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)
دیبا
- دیبا
- دیبق
- دیبه
- پارچه ابریشمی رنگارنگ بسیار نفیس
معاصی
- معاصی
- جمع معصیت- گناه ها
کبائر
- کّبائِر
- جمع کبیره؛ گناهان بزرگ
حسناتی
- حسنه
- حسنات (جمع)
- کار نیک، عمل خیر
میان
- میان
- وسط، درون، داخل، بین
- کمر
- مخفف همیان، کیسه ای باشد طولانی که زر در آن کنند و بر کمر بندند.
- غلاف کارد و خنجر و شمشیر
- جمع. گروه . جماعت ، میان جمع و در میان جمع
دریغا
- دریغ
- افسوس
- مضایقه
کنگره
- کنگره
- بلندیهای هر چیز
- چیزهایی که بر سر دیوار حصار و قلعه و دیوارهای دیگر ساخته میشود
- پرهای روی کلاهخود، زینتهای بالای تاج
مشاطه
- مشاطه
- آرایشگر