-
توانگری بخیلرا پسری رنجور بود نیک خواهان گفتندش مصلحت آنست که ختم قرآن کنی از بهر وی یا بذل قربان لختی باندیشه فرو ریخت و گفت مصحف مهجور اولیتر است که گله دور
-
صاحبدلی بشنید و گفت ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبانست و زر در میان جان
-
دریغا گردن طاعت نهادن
گرش همراه بودی دست دادن
-
بدیناری چو خر در گل بمانند
ور الحمدی بخواهی صد بخوانند
در ضعف و پیری حکایت هفتم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-ضعف-و-پیری-حکایت-هفتم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(2000 تومان)