-
-
چو عشقی که بنیاد آن بر هواست
چنین فتنه انگیز و فرمانرواست
-
وقتی عشقی که اساس آن بر هوی و هوس استوار است، اینگونه شوربرانگیز و فرمان دهنده است،
-
-
-
عجب داری از سالکان طریق
که باشند در بحر معنی غریق
-
متعجب هستی از اینکه رهروان راه عشق معنوی در دریای معنی غرق هستند؟
-
-
-
به سودای جانان ز جان مشتغل
به ذکر حبیب از جهان مشتغل
-
به سبب عشق معشوق به جان و دل مشغولند، یعنی از ته دل و صدق جان خواهان او هستند و به یاد او از جهان روی گردانیده اند
-
-
-
به یاد حق از خلق بگریخته
چنان مست ساقی که می ریخته
-
با یاد خدا از مردم گریزان شدهاند. آنچنان مست ساقی شدهاند که شراب را ریختهاند.
-
-
-
نشاید به دارو دوا کردشان
که کس مطلع نیست بر دردشان
-
نمیتوان با دارو آنها را درمان کرد. چرا که کسی از درد درون آنها آگاه نیست.
-
-
-
الست از ازل همچنانشان به گوش
به فریاد قالوا بلی در خروش
-
از ازل، سخن الست در گوششان است و آنان با فریاد زدن «آری» در ولوله و خروش هستند
-
-
-
گروهی عمل دار عزلت نشین
قدمهای خاکی دم آتشین
-
گروهی عامل و گوشه نشین، با قدمهای خاکی و نفس آتشین
-
-
-
به یک نعره کوهی ز جا برکنند
به یک ناله شهری به هم بر زنند
-
با یک نعره کوهی را از جا میکنند. با یک ناله شهری را بر هم میزنند
-
-
-
چو بادند پنهان و چالاک پوی
چو سنگند خاموش و تسبیح گوی
-
همانند باد هستند: پنهان و تند و تیز رونده. همانند سنگ هستند: ساکت و درحال تسبیح و سپاسگزاری
-
-
-
سحرها بگریند چندان که آب
فرو شوید از دیده شان کحل خواب
-
سحرها آنچنان گریه میکنند که آب از چشمهای آنان سرمه خواب را میشوید
-
-
-
فرس کشته از بس که شب رانده اند
سحر گه خروشان که وامانده اند
-
از بس که شبها سواری کردهاند، اسبشان جان داده است. سحرگاه پرخروشاند که چرا جا ماندهاند.
-
-
-
شب و روز در بحر سودا و سوز
ندانند ز آشفتگی شب ز روز
-
شب و روز در دریای سودا و سوز هستند. آنچنان آشفته هستند که شب را از روز تشخیص نمیدهند.
-
-
-
چنان فتنه بر حسن صورت نگار
که با حسن صورت ندارند کار
-
آنچنان شیفته زیبایی نقاش (نگارنده صورت) هستند که کاری به کار زیبایی نقش (خود صورت) ندارند.
-
-
-
ندادند صاحبدلان دل به پوست
وگر ابلهی داد بی مغز کوست
-
صاحبدلان به پوست دل ندادند. و اگر نادانی دلبسته پوست شد، بی مغز است.
-
-
-
می صرف وحدت کسی نوش کرد
که دنیا و عقبی فراموش کرد
-
کسی از شراب صرف وحدت نوشید که دنیا و آخرت را فراموش کرد
-
در محبت روحانی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-محبت-روحانی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
سودای-سودا
- سودا
- نام خلطی از اخلاط چهارگانه و به طور مجازی به معنی شیدایی و دیوانگی است چرا که بر طبق طب سنتی، چنانچه مقدار سودا از حد بگذرد، جنون پدید میآید.
- خیال خام، خیال باطل
- سیاه
- داد و ستد، معامله، خرید و فروش
مشتغل
- مشتغل
- مشغول شونده
- روی گرداننده
الست
- الست
- زمانی که ابتدا ندارد. زمان پیش از آفرینش
- اشاره است به این آیه قرآن کریم که خداوند پیش از آفرینش بدنها به روحها فرمود: «الست بربکم؟» (یعنی «آیا من پرودگار شما نیستم؟») و روحها در پاسخ گفتند: «قالوا: بلی» (یعنی «گفتند بله»)
ازل
- ازل
- همیشگی، زمانی که ابتدا ندارد
کحل
- کحل
- سرمه چشم
فرس
- فَرَس
- اسب