در محبت روحانی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-محبت-روحانی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (7500 تومان)

  1. چو عشقی که بنیاد آن بر هواست

    چنین فتنه انگیز و فرمانرواست

    وقتی عشقی که اساس آن بر هوی و هوس استوار است، اینگونه شوربرانگیز و فرمان دهنده است،

  2. عجب داری از سالکان طریق

    که باشند در بحر معنی غریق

    متعجب هستی از اینکه رهروان راه عشق معنوی در دریای معنی غرق هستند؟

  3. به سودای جانان ز جان مشتغل

    به ذکر حبیب از جهان مشتغل

    به سبب عشق معشوق به جان و دل مشغولند، یعنی از ته دل و صدق جان خواهان او هستند و به یاد او از جهان روی گردانیده اند

  4. به یاد حق از خلق بگریخته

    چنان مست ساقی که می ریخته

    با یاد خدا از مردم گریزان شده‌اند. آنچنان مست ساقی شده‌اند که شراب را ریخته‌اند.

  5. نشاید به دارو دوا کردشان

    که کس مطلع نیست بر دردشان

    نمی‌توان با دارو آنها را درمان کرد. چرا که کسی از درد درون آنها آگاه نیست.

  6. الست از ازل همچنانشان به گوش

    به فریاد قالوا بلی در خروش

    از ازل، سخن الست در گوششان است و آنان با فریاد زدن «آری» در ولوله و خروش هستند

  7. گروهی عمل دار عزلت نشین

    قدمهای خاکی دم آتشین

    گروهی عامل و گوشه نشین، با قدمهای خاکی و نفس آتشین

  8. به یک نعره کوهی ز جا برکنند

    به یک ناله شهری به هم بر زنند

    با یک نعره کوهی را از جا می‌کنند. با یک ناله شهری را بر هم می‌زنند

  9. چو بادند پنهان و چالاک پوی

    چو سنگند خاموش و تسبیح گوی

    همانند باد هستند: پنهان و تند و تیز رونده. همانند سنگ هستند: ساکت و درحال تسبیح و سپاسگزاری

  10. سحرها بگریند چندان که آب

    فرو شوید از دیده شان کحل خواب

    سحرها آنچنان گریه می‌کنند که آب از چشم‌های آنان سرمه خواب را می‌شوید

  11. فرس کشته از بس که شب رانده اند

    سحر گه خروشان که وامانده اند

    از بس که شبها سواری کرده‌اند، اسب‌شان جان داده است. سحرگاه پرخروش‌اند که چرا جا مانده‌اند.

  12. شب و روز در بحر سودا و سوز

    ندانند ز آشفتگی شب ز روز

    شب و روز در دریای سودا و سوز هستند. آنچنان آشفته هستند که شب را از روز تشخیص نمی‌دهند.

  13. چنان فتنه بر حسن صورت نگار

    که با حسن صورت ندارند کار

    آنچنان شیفته زیبایی نقاش (نگارنده صورت) هستند که کاری به کار زیبایی نقش (خود صورت) ندارند.

  14. ندادند صاحبدلان دل به پوست

    وگر ابلهی داد بی مغز کوست

    صاحبدلان به پوست دل ندادند. و اگر نادانی دلبسته پوست شد، بی مغز است.

  15. می صرف وحدت کسی نوش کرد

    که دنیا و عقبی فراموش کرد

    کسی از شراب صرف وحدت نوشید که دنیا و آخرت را فراموش کرد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (7500 تومان)

  • سودای-سودا

    سودا
    نام خلطی از اخلاط چهارگانه و به طور مجازی به معنی شیدایی و دیوانگی است چرا که بر طبق طب سنتی، چنانچه مقدار سودا از حد بگذرد، جنون پدید می‌آید.
    خیال خام، خیال باطل
    سیاه
    داد و ستد، معامله، خرید و فروش
  • مشتغل

    مشتغل
    مشغول شونده
    روی گرداننده
  • الست

    الست
    زمانی که ابتدا ندارد. زمان پیش از آفرینش
    اشاره است به این آیه قرآن کریم که خداوند پیش از آفرینش بدن‌ها به روح‌ها فرمود: «الست بربکم؟» (یعنی «آیا من پرودگار شما نیستم؟») و روح‌ها در پاسخ گفتند: «قالوا: بلی» (یعنی «گفتند بله»)
  • ازل

    ازل
    همیشگی، زمانی که ابتدا ندارد