رفتی و نمی شوی فراموش
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/رفتی-و-نمی-شوی-فراموش

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (7000 تومان)

  1. رفتی و نمی شوی فراموش

    می آیی و می روم من از هوش

    رفتی و فراموش نمی شوی. می آیی و با آمدنت من از هوش می روم

  2. سحرست کمان ابروانت

    پیوسته کشیده تا بناگوش

    ابروهای همچون کمان تو که به طور پیوسته تا بناگوش کشیده شده است، جادو می کنند. 

  3. پایت بگذار تا ببوسم

    چون دست نمی رسد به آغوش

    اجازبده تا پایت را ببوسم چراکه دستم به آغوش تو نمی رسد.

  4. جور از قبلت مقام عدلست

    نیش سخنت مقابل نوش

    ستم کشیدن از جانب تو، عین عدالت است. نیش و کنایه های حرفهایت پادزهر است.

  5. بی کار بود که در بهاران

    گویند به عندلیب مخروش

    کاربیهوده ای است که به بلبل بگویند که در فصل بهار پرجنب و جوش نباش

  6. دوش آن غم دل که می نهفتم

    باد سحرش ببرد سرپوش

    دیشب، آن غمی که در دلم پنهان کرده بودم، بادسحرگاهی سرپوش آن را برد.

  7. آن سیل که دوش تا کمر بود

    امشب بگذشت خواهد از دوش

    آن سیل دیشب که بلندیش تا کمر می رسید، امشب از کتف هم بالاتر می رود.

  8. شهری متحدثان حسنت

    الا متحیران خاموش

    یک شهر سرگرم گفتن شرح زیبایی تو هستند. مگر کسانی که از زیبایی تو در حیرت فرو رفته اند و ناگزیر از این حیرت، هیچ نمی توانند بگویند.

  9. بنشین که هزار فتنه برخاست

    از حلقه عارفان مدهوش

    بنشین چراکه از جمع عارفان شیفته ات، هزار آشوب به پا شد.

  10. آتش که تو می کنی محالست

    کاین دیگ فرونشیند از جوش

    با این آتشی که تو درست می کنی، غیرممکن است که این دیگ از جوشش بایستد.

  11. بلبل که به دست شاهد افتاد

    یاران چمن کند فراموش

    بلبل وفتی به دست زیبارو افتاد، دیگر دوستان و یاران سبزه زار را فراموش می کند.

  12. ای خواجه برو به هر چه داری

    یاری بخر و به هیچ مفروش

    ای خواجه! برو و با تمام داراییت یاری بخر و آن را به هیج قیمتی نفروش.

  13. گر توبه دهد کسی ز عشقت

    از من بنیوش و پند منیوش

    اگر کسی به تو توصیه کرد که از عشقت توبه کنی، نصیحت من را بشنو و پند آن شخص را گوش نده.

  14. سعدی همه ساله پند مردم

    می گوید و خود نمی کند گوش

    سعدی در تمام سال به مردم پند می دهد ولی خودش گوش نمی کند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (7000 تومان)

  • نوش

    نوش
    هرچیز نوشیدنی
    شهد، انگبین
    نوش دارو، پادزهر
    خو شگوار
  • نیش

    نیش
    نشتر
    نیشتر
    هرچیزنوک تیز بخصوص افزاری بوده که با آن رگ را باز می‌کرده‌اند
    عضوی ازبدن حشرات گزنده که با آن می‌گزند
  • عندلیب-هزار-بلبل

    عندلیب
    هزاردستان
    بلبل
    مرغ چمن
    مرغ سحر
    هزار
    پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد
  • فتنه

    فتنه
    آشوب، ستیزه، عذاب و رنج، شگفتی