-
-
شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمتست چنین شب که دوستان بینی
-
شب هست و زیبا رو هست و شراب هست و شیرینی هم هست! چنین شبی را باید برای دیدن دوستان غنیمت دانست
-
-
-
به شرط آن که منت بنده وار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی
-
به این شرط که من همچون غلامان در خدمتگزاری تو بایستم و تو همچون مالکان، بنشینی
-
-
-
میان ما و شما عهد در ازل رفته ست
هزار سال برآید همان نخستینی
-
عهد و پیمان دوستی میان ما از روز عزل بسته شده است. اگر هزار سال دیگر هم بگذرد، تو در دل ما تغییری نخواهی کرد و همان معشوقهی نخستین هستی
-
-
-
چو صبرم از تو میسر نمی شود چه کنم
به خشم رفتم و بازآمدم به مسکینی
-
وقتی که نمیتوانم در مقابل تو صبوری کنم، چارهام چیست؟ با خشمگینی از پیشت رفتم و به حالت بدبختی و بیچارگی و گدایی برگشتهام
-
-
-
به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست
نیاید و تو به از من هزار بگزینی
-
به این دلیل که من نمیتوانم هیچ دوستی به پایهی تو بدست آورم ولی تو میتوانی هزاران نفر بهتر از من را برای دوستی انتخاب کنی
-
-
-
به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع باش
چو باغبان نگذارد که سیب و گل چینی
-
ای فقیر! وقتی که باغبان اجازه نمیدهد که سیب و گل بچینی، پس به ناچار باید به تماشا و بوییدن بهار قناعت کنی
-
-
-
تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی
-
اگر ابرو گره کنی و ترشرویی کنی و سخنان تلخ بگویی، جلوهی تو تغییری نخواهد کرد و همچنان شیرین به نظر میرسی
-
-
-
لگام بر سر شیران کند صلابت عشق
چنان کشد که شتر را مهار دربینی
-
سختیهای عشق ورزی همان کاری را با شیرها میکند که مهار فرو رفته در بینی شتران، با شتران میکند
-
-
-
ز نیکبختی سعدیست پای بند غمت
زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی
-
چه سعادتی نصیب سعدی شده است که به غم تو گرفتار آمده است! چه کبوتر خوشبختی است که شکار شاهینی همچون تو شده است!
-
-
-
مرا شکیب نمی باشد ای مسلمانان
ز روی خوب لکم دینکم ولی دینی
-
ای دینداران! من نمیتوانم در مقابل روی زیبا صبر و شکیبایی پیشه کنم. شما به دین خودتان باشید و بگذارید من هم به دین خودم باشم
-
شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/شبست-و-شاهد-و-شمع-و-شراب-و-شیرینی
دانلود متن شعر زیبای سعدی
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید: