-
-
ماه فروماند از جمال محمد
سرو نروید به اعتدال محمد
-
ماه در برابر زیبایی محمد احساس درماندگی میکند؛ هیچ سروی به اندازهی محمد، راست قامت نروییده است.
-
-
-
قدر فلک را کمال و معرفتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
-
درخشندگی آسمان، هنگامی که در زیر درخشش کامل محمد قرار میگیرد، هیچ روشنگری و ارزشی ندارد.
-
-
-
وعده دیدار هر کسی به قیامت
لیلة الاسری شب وصال محمد
-
به آدمیان وعده دادهاند که در روز قیامت میتوانند به دیدار حق نائل شوند؛ اما پیامبر از همگان مستثنی شده است چرا که او در شب معراج به وصال حق رسید.
-
-
-
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظلال محمد
-
حضرت آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی، همگی در زیر سایهی محمد جمع شدهاند.
-
-
-
عرصه دنیا مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد
-
میدان روزگار تاب دلاوری او را ندارد؛ روز قیامت جولانگاه محمد است که در آن روز میتوانی دلاوری و بزرگی او را ببینی.
-
-
-
آن همه پیرایه بسته جنت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمد
-
این همه آذین بندی و تزئینات بهشت برای این است که شاید بلال، موذن محمد آن را بپذیرد.
-
-
-
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد
-
آسمان هم میخواهد که همانند زمین پایین بیاید تا بتواند بر کفشهای محمد بوسه بزند.
-
-
-
شمس و قمر در زمین حشر نباشد
نور نتابد مگر جمال محمد
-
در صحرای محشر خبری از ماه و خورشید نیست. در آنجا این تنها صورت محمد است که نور افشانی میکند.
-
-
-
شاید اگر آفتاب و ماه نتابند
پیش دو ابروی چون هلال محمد
-
سزاوار است اگر خورشید و ماه در برابر دو ابروی هلال مانند محمد نتابند.
-
-
-
چشم مرا چون به خواب دید جمالش
خواب نمی گیرد از خیال محمد
-
از زمانی که چشم من جمال او را در خواب دید، دیگر از فکر و خیال محمد، خوابم نمیبرد.
-
-
-
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
-
ای سعدی! اگر قصد داری که عشق ورزی بنمایی و جوانی کنی، عشق محمد و خاندانش برای تو کافی است.
-
قصاید فارسی در ستایش حضرت رسول (ص) پانزدهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/قصاید-فارسی-در-ستایش-حضرت-رسول-ص-پانزدهم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
سرو
- سرو
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.
قدر
- قَدر
- اندازهی چیزی
- توانگری، توانایی
- ارزش، اعتبار
- میزان درخشندگی ظاهری ستارهها
نظر
- نظر
- نگاه کردن
- به نظر آوردن
- مورد توجه قرار دادن چیزی را به جهت دفع چشم زخم
- نگاه، نگرش
- فکر، اندیشه
- جهت، جنبه
- وضع دو ستاره نسبت به یکدیگر
وصال
- وصال
- وصل
- رسیدن به معشوق
- وصال نزد سالکان، مقام وحدت است. وصال نزد عرفا، مرادف با وَصْل و اتصال است.
همت
- همت
- اراده و آرزو و خواهش و عزم
- شجاعت و دلیری
- فال نیک
- بلند نظری
- (اصطلاح تصوف ) توجه قلب با تمام قوای روحانی خود به جانب حق ، برای حصول کمال در خود یا دیگری ، به نحوی که به غیر مقصود حقیقی ملتفت نشود. توجه پیر برای امر وجودی یا عدمی . نفس پیر. نفوذ ناپیدای شیخ در مریدان
مجال
- مجال
- جولانگاه، فرصت
پیرایه
- پیرایه
- آرایش و زیور
فردوس
- فردوس
- بهشت
- باغ، بوستان
نعال
- نعل
- نعال (جمع)
- کفش، پاپوش
حشر
- حشر
- رستاخیز، قیامت
خیال
- خیال
- وهم، پندار
- صورتی که در خواب دیده شود و یا در بیداری تخیل کرده شود.
- توهم
- در تصوف: اصل و ریشه هستی
- تصویر درون آینه
- عالم مثال و آن برزخ است میان عالم ارواح و اجسام