کاربردهای پیرایه
-
حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد
علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند
-
که زشت است پیرایه بر شهریار
دل شهری از ناتوانی فگار
-
بکوش اندر بهار زندگانی
که شد پیرایه پیری جوانی
-
مرا بود دیهیم سرخی بسر
ز پیرایه صبح پاکیزه تر
-
چو تاجم عروسان بسر میزدند
چو پیرایه ام بر کمر میزدند
-
آن همه پیرایه بسته جنت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمد