-
-
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
-
درخت، غنچه به بار آورد و بلبلان شاد و مسرور هستند. دنیا جوان و تازه شد و دوستان به خوشگذرانی مشغول شدند.
-
-
-
حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد
علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند
-
همنشین مجلس ما، پیش از این هم از همه دل میبرد به خصوص اکنون که زیوری هم به او بستهاند، این دلربایی بیشتر هم میشود.
-
-
-
کسان که در رمضان چنگ می شکستندی
نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند
-
افرادی که در ماه رمضان ساز چنگ را میشکستند، بوی گل سرخ را شنیدند و توبهشان را زیر پا گذاشتند.
-
-
-
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
-
با پایکوبی دوستان بروی چمن، سفره چمن لگدکوب شد؛ از بس که عارفان و مردم عادی همگی برای رقصیدن جست و خیز کردند.
-
-
-
دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
که مدتی ببریدند و بازپیوستند
-
دو دوستی که مدتی از هم دور شده بودند و اکنون دوباره به هم رسیدهاند، قدر دوران همنشینی را میدانند.
-
-
-
به در نمی رود از خانگه یکی هشیار
که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند
-
یک نفر از خانقاه به حالت عادی (هوشیار و مست نشده) بیرون نمیرود که به داروغه خبر دهد که صوفیان همگی مست کردهاند.
-
-
-
یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست
که سروهای چمن پیش قامتش پستند
-
یک درخت گل در جمع خلوت ما وجود دارد که سروهای سبزهزار در برابر قامت او کوتولهاند.
-
-
-
اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست
خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند
-
اگر همه مردم جهان هم با من دشمن شوند، به یاری دوست، اصلا از وجودشان هم آگاه نیستم.
-
-
-
مثال راکب دریاست حال کشته عشق
به ترک بار بگفتند و خویشتن رستند
-
حال و احوال کسی که در راه عشق کشته شده است،همانند مسافر دریاست؛ کشته شدگان عشق هم همانند مسافران کشتی (در طوفان گرفتار شده)، بار و بنه خودشان را رها کردند و خودشان را نجات دادند.
-
-
-
به سرو گفت کسی میوه ای نمی آری
جواب داد که آزادگان تهی دستند
-
کسی به سرو گفت: «آیا میوهای به بار نمیآوری؟» سرو جواب داد که «آزادگان، چیزی در دست ندارند»
-
-
-
به راه عقل برفتند سعدیا بسیار
که ره به عالم دیوانگان ندانستند
-
ای سعدی! افراد زیادی که راهی به دنیای دیوانگی پیدا نکردند، به ناچار در راه عقل قدم برداشتند.
-
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/درخت-غنچه-برآورد-و-بلبلان-مستند
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
بلبلان
- عندلیب
- هزاردستان
- بلبل
- مرغ چمن
- مرغ سحر
- هزار
-
- پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد
حریف
- حریف
- دوست، یار، معشوق، معشوقه
- همپیشه، همکار، همبازی، همآورد، همنشین، همپیاله
پیرایه
- پیرایه
- آرایش و زیور
گل
- گل
-
-
- هرجا که گل به صورت مجزا به کار برده شود،(نام خاص آن ذکر نشود) منظور گل سرخ است.
چنگ
- چنگ
-
- از سازهای زهی باستانی ایران. در زمانهای قدیم، به جای سیمهای فلزی، از تارهای ابریشم بافته شده، برای ایجاد صدا، استفاده میشده است.
خانگه
- خانگه
- خانقه
- خانقاه . خانقه . مخفف خانگاه
- عالم . دنیا
صوفیان
- صوفی
- پشمینه پوش
- پیرو طریقه تصوف
شحنه
- شحنه
- داروغه
دولت
- دولت
- حکومت ، سلطنت ، هیئت وزیران
- سعادت ، طالع
- جاه ، مکنت
- مدد، کمک
رستند
- رستن
- نجات یافتن و آزاد شدن
راکب
- راکب
- سوار
سرو
- سرو
-
-
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.