مرا خود با تو چیزی در میان هست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/مرا-خود-با-تو-چیزی-در-میان-هست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. مرا خود با تو چیزی در میان هست

    و گر نه روی زیبا در جهان هست

  2. وجودی دارم از مهرت گدازان

    وجودم رفت و مهرت همچنان هست

  3. مبر ظن کز سرم سودای عشقت

    رود تا بر زمینم استخوان هست

  4. اگر پیشم نشینی دل نشانی

    و گر غایب شوی در دل نشان هست

  5. به گفتن راست ناید شرح حسنت

    ولیکن گفت خواهم تا زبان هست

  6. ندانم قامتست آن یا قیامت

    که می گوید چنین سرو روان هست

  7. توان گفتن به مه مانی ولی ماه

    نپندارم چنین شیرین دهان هست

  8. بجز پیشت نخواهم سر نهادن

    اگر بالین نباشد آستان هست

  9. برو سعدی که کوی وصل جانان

    نه بازاریست کان جا قدر جان هست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  • سودای

    سودا
    نام خلطی از اخلاط چهارگانه و به طور مجازی به معنی شیدایی و دیوانگی است چرا که بر طبق طب سنتی، چنانچه مقدار سودا از حد بگذرد، جنون پدید می‌آید.
    خیال خام، خیال باطل
    سیاه
    داد و ستد، معامله، خرید و فروش
  • حسنت

    حُسن
    زیبایی
    نیکویی
    خوبی
  • سرو

    سرو
    درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.
  • وصل

    وصال
    وصل
    رسیدن به معشوق
    وصال نزد سالکان، مقام وحدت است. وصال نزد عرفا، مرادف با وَصْل و اتصال است.