نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/نه-هر-چه-جانورند-آدمیتی-دارند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. نه هر چه جانورند آدمیتی دارند

    بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند

    هر انسانی، دارای انسانیت نیست. انسان‌های زیادی هستند که در گوشه و کنار دنیا، همانند تصویری بر روی دیوار هستند.

  2. سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند

    خلاف آن به در آید که خلق پندارند

    هنگامی که نقره‌ی سیاه را که با طلا پوشش داده شده است، به بوته‌ی نقد می‌برند، چیزی برخلاف آنچه که مردم تصور می‌کنند، آشکار می‌شود.

  3. کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر

    که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند

    دیگران در نظر تو بی‌بها و کم ارزش هستند چرا که در نظر دانایان، پر ارزش هستند.

  4. برادران لحد را زبان گفتن نیست

    تو گوش دار که با جملگی به گفتارند

    برای مردگان نمی‌توان سخن گفت؛ تو گوش بده که با همه حرف می‌زنند.

  5. که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک

    مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند

    رنج و حسرت خواهی کشید و آتش بر سر خاکت خواهی آورد. نرو که افراد زیادی هستند که مثل تو بوده‌اند و اکنون در زیر خاک جا گرفته‌اند.

  6. کرانه می کند این پنج روز دولت و ملک

    که بگذرند و به ابنای دهر بگذارند

    این پنج روز قدرت و مال، به پایان خواهد رسید. که مردم می‌میرند و دارایی‌شان را برای مردم روزگار باقی می‌گذارند.

  7. طمع مبند ز دنیا سر هوا و هوس

    که پر شود مگرش خاک بر سر انبارند

    از دنیا انتظار نداشته باش که در آن، خواسته‌ها و خواهش نفس تمام شود؛ هوا و هوس تمامی ندارد تا زمانی که بر سرش خاک بریزند.

  8. دعای بد نکنم بر بدان که مسکینان

    به دست خوی بد خویشتن گرفتارند

    بدان را نفرین نمی‌کنم چرا که این بیچارگان، خود گرفتار خلق و خوی بد خودشان هستند.

  9. به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود

    نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند

    ای سعدی! به جان زنده دلان قسم که پادشاهی هستی آنقدر ارزش ندارد که به خاطر آن، موجودی را از خود برنجانی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
نه هر چه جانورند آدمیتی دارند

دانلود متن شعر زیبای سعدی

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
تو گوش دار که با جملگی به گفتارند
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
که بگذرند و به ابنای دهر بگذارند
که پر شود مگرش خاک بر سر انبارند
به دست خوی بد خویشتن گرفتارند
نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
برادران لحد را زبان گفتن نیست
که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک
کرانه می کند این پنج
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
تو گوش دار که با جملگی به گفتارند
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
که بگذرند و به ابنای دهر بگذارند
که پر شود مگرش خاک بر سر انبارند
به دست خوی بد خویشتن گرفتارند
نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
برادران لحد را زبان گفتن نیست
که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک
کرانه می کند این پنج
  • پس زمینه شب متن نوشته:  بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
تو گوش دار که با جملگی به گفتارند
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
که بگذرند و به ابنای دهر بگذارند
که پر شود مگرش خاک بر سر انبارند
به دست خوی بد خویشتن گرفتارند
نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
برادران لحد را زبان گفتن نیست
که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک
کرانه می کند این پنج رو
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
تو گوش دار که با جملگی به گفتارند
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
که بگذرند و به ابنای دهر بگذارند
که پر شود مگرش خاک بر سر انبارند
به دست خوی بد خویشتن گرفتارند
نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
برادران لحد را زبان گفتن نیست
که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک
کرانه می کند این پنج
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
برادران لحد را زبان گفتن نیست
که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک
کرانه می کند این پنج روز دولت و ملک
طمع مبند ز دنیا سر هوا و هوس
دعای بد نکنم بر بدان که مسکینان
به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
تو گوش دار که با جملگی به گفتارند
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
که بگذرند
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
برادران لحد را زبان گفتن نیست
که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک
کرانه می کند این پنج روز دولت و ملک
طمع مبند ز دنیا سر هوا و هوس
دعای بد نکنم بر بدان که مسکینان
به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
تو گوش دار که با جملگی به گفتارند
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
که بگذرند و به اب
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
برادران لحد را زبان گفتن نیست
که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک
کرانه می کند این پنج روز دولت و ملک
طمع مبند ز دنیا سر هوا و هوس
دعای بد نکنم بر بدان که مسکینان
به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
تو گوش دار که با جملگی به گفتارند
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
که بگذرند و به اب
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
برادران لحد را زبان گفتن نیست
که زینهار بکشیّ و نار بر سر خاک
کرانه می کند این پنج روز دولت و ملک
طمع مبند ز دنیا سر هوا و هوس
دعای بد نکنم بر بدان که مسکینان
به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود بس آدمی که در آفاق نقش دیوارند
خلاف آن به در آید که خلق پندارند
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
تو گوش دار که با جملگی به گفتارند
مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
که بگذرند و به ا

    • ملک

      مُلْک
      پادشاهی
      بزرگی، عظمت
      مملکت و ولایت و کشور
    • سیم

      سیمین
      سیم
      نقره‌ای
      سفید، روشن
      خوب، ظریف
    • بوته

      بوته
      ظرف کوچکی از گِل که زرگران، طلا و نقره را در آن ذوب می‌کنند.
    • لحد

      لحد
      شکافی در قبر که جسد مرده را در آن قرار می‌دهند.
    • زینهار

      زنهار
      زینهار
      پناه و امان و مهلت
      (صوت): البته. (برای تاکید هم به کار می رود)
      (صوت ) پرهیز و اجتناب
      ترس و بیم
      هوش و آگاهی
      شتاب و تعجیل
    • دولت

      دولت
      حکومت ، سلطنت ، هیئت وزیران
      سعادت ، طالع
      جاه ، مکنت
      مدد، کمک
    • کرانه می کند

      کرانه کردن
      به انتها رسانیدن
      دوری جستن
      به یک سو شدن . تخلف کردن
      فارغ نشستن