چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/چنان-به-موی-تو-آشفته-ام-به-بوی-تو-مست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

  1. چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست

    که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

    آنچنان آشفته موی تو هستم و از بوی تو مست شده‌ام که از هیچ چیزی که در دو جهان وجود دارد، آگاه نیستم.

  2. دگر به روی کسم دیده بر نمی باشد

    خلیل من همه بت های آزری بشکست

    دیگر چشمم بر روی کس دیگری نیست. ابراهیم نفس من، همه بت‌های زیبا را شکست.

  3. مجال خواب نمی باشدم ز دست خیال

    در سرای نشاید بر آشنایان بست

    از شدت فکر و خیالی که در سرم است، فرصت خوابیدن پیدا نمی‌کنم. شایسته نیست که در خانه را به روی آشنایان ببندیم.

  4. در قفس طلبد هر کجا گرفتاریست

    من از کمند تو تا زنده ام نخواهم جست

    هرجا که اسیری باشد، به دنبال در قفس می‌گردد. ولی من تا زمانی که زنده هستم، از کمند تو رهایی پیدا نخواهم کرد.

  5. غلام دولت آنم که پای بند یکیست

    به جانبی متعلق شد از هزار برست

    بنده همت آن کسی هستم که پای‌بند یک نفر است. به یک سو تعلق پیدا کرد و از هزار سوی دیگر، رهایی یافت.

  6. مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت

    اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست

    اگر حتی بخواهی دلم را هم بسوزانی، باز هم فرمانبر امر تو هستم. حتی اگر بخواهی پاره پاره کنی، باز هم اسیر فرمان تو هستم.

  7. نماز شام قیامت به هوش بازآید

    کسی که خورده بود می ز بامداد الست

    کسی که از بامداد الست شراب نوشیده باشد (از پیش از آفریده شدن شراب نوشیده باشد) در هنگام نماز شام قیامت هوشیاری‌اش را به دست می‌آورد.

  8. نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول

    معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست

    نگاه من به تو است و دیگران سرگرم خودشان هستند. همنشینان سرمست شراب هستند و عارفان از وجود ساقی مست هستند.

  9. اگر تو سرو خرامان ز پای ننشینی

    چه فتنه ها که بخیزد میان اهل نشست

    ای سروی که با ناز راه می‌روی! اگر تو از پای ننشینی، چه بلوا و آشوبی در میان آنان که نشسته‌اند پدید می‌آید!

  10. برادران و بزرگان نصیحتم مکنید

    که اختیار من از دست رفت و تیر از شست

    ای برادران و ای بزرگان! من را اندرز ندهید که من اختیار خودم را از دست داده‌ام و تیر از زیر شست دستم رها شده است.

  11. حذر کنید ز باران دیده سعدی

    که قطره سیل شود چون به یک دگر پیوست

    از باران چشم و اشکهای سعدی دوری کنید چرا که پس از پیوستن قطره‌ها به یکدیگر، سیل ایجاد می‌شود.

  12. خوشست نام تو بردن ولی دریغ بود

    در این سخن که بخواهند برد دست به دست

    خیلی زیباست که نام تو را ببرم ولی حیف است که در این سخن (در این شعر) که آن را دست به دست جابجا خواهند کرد، نام تو را بیاورم.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

  • خلیل

    خلیل
    دوست، یار
    لقب حضرت ابراهیم
  • آزری

    آزر
    نام پدر ابراهیم پیغامبر علیه السلام . و او را آزر بت گر و آزر بت تراش نیز گویند
  • کمند

    کمند
    دام و طنابی که در جنگ بر گردن دشمن یا در شکار بر گردن حیوان می انداختند و او را به جانب خود می کشیدند.
  • الست

    الست
    زمانی که ابتدا ندارد. زمان پیش از آفرینش
    اشاره است به این آیه قرآن کریم که خداوند پیش از آفرینش بدن‌ها به روح‌ها فرمود: «الست بربکم؟» (یعنی «آیا من پرودگار شما نیستم؟») و روح‌ها در پاسخ گفتند: «قالوا: بلی» (یعنی «گفتند بله»)
  • ساقی

    ساقی
    کسی که آب یا شراب به دیگران دهد.
  • فتنه

    فتنه
    آشوب، ستیزه، عذاب و رنج، شگفتی