-
گر به رخسار چو ماهت صنما می نگرم
به حقیقت اثر لطف خدا می نگرم
-
تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری
هر زمان صد رهت اندر سر و پا می نگرم
-
تو به حال من مسکین به جفا می نگری
من به خاک کف پایت به وفا می نگرم
-
آفتابی تو و من ذره مسکین ضعیف
تو کجا و من سرگشته کجا می نگرم
-
سر زلفت ظلماتست و لبت آب حیات
در سواد سر زلفت به خطا می نگرم
-
هندوی چشم مبیناد رخ ترک تو باز
گر به چین سر زلفت به خطا می نگرم
-
راه عشق تو درازست ولی سعدی وار
می روم وز سر حسرت به قفا می نگرم
گر به رخسار چو ماهت صنما می نگرم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/گر-به-رخسار-چو-ماهت-صنما-می-نگرم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
ذره
- ذره
- ذرات
- مورچه
- هر چیز بسیار ریز، هر یک از اجسام بسیار ریز که درهوا هنگام تابش نور دیده می شود.
- مقیاسی است معادل یک صدم جو
آب حیات
- آب حیات
- آب زندگانی
- آب حیوان
- چشمه حیوان
- گویند چشمه ای است در ظلمات که هر کس از آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت. اما اسکندر از آن ننوشید و در جوانی عمرش را از دست داد
- کنایه از لب و دهان و سخن گفتن معشوق
سواد
- سواد
- سیاهی، تاریکی
قفا
- قفا
- پس گردن ، پشت گردن
- پشت - پی ، دنبال .- عقب