اجل

اَجَل
هنگام، زمان، زمانه، مهلت
مرگ، زمان مرگ
1

کاربردهای اجل

  • به روز اجل نیزه جوشن درد

    ز پیراهن بی اجل نگذرد

  • کرا تیغ قهر اجل در قفاست

    برهنه ست اگر جوشنش چند لاست

  • نه دانا به سعی از اجل جان ببرد

    نه نادان به ناساز خوردن بمرد

  • نیست زمام کام دل در کف اختیار من

    گر نه اجل فرارسد زین همه وارهانمش

  • کدام عیش درین بوستان که باد اجل

    همی برآورد از بیخ قامت شمشاد