کاربردهای خستن
-
باد و برفم بسی بخست و هنوز
قوت و استقامتم یار است
-
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
-
من خسته چون ندارم نفسی قرار بی تو
به کدام دل صبوری کنم ای نگار بی تو
-
بی کینه وری سلاح بسته
چون گل به سلاح خویش خسته
-
سیم دیت بود مگر سنگ را
کامد و خست آن دهن تنگ را