کاربردهای نار
-
بدرد چو گل جامه از دست خار
که خون در دل افتاده خندد چو نار
-
دیو ناری را سر از سودای مایی شد به باد
پس من خاکی به حکمت گردن مایی زدم
-
پسندی که شهری بسوزد به نار
وگرچه سرایت بود بر کنار
-
سیب از زنخی بدان نگونی
بر نار زنخ زنان که چونی
-
نار از جگر کفیده خویش
خونابه چکانده بر دل ریش