نغز

نغز
خوب و نیک و نیکو و خوش
جالب
بدیع، عجیب
شایسته
1

کاربردهای نغز

  • نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست

    شادی روی کسی خور که صفایی دارد

  • فرحبخشی در این ترکیب پیداست

    که نغز شعر و مغز جان اجزاست

  • نخست آزرم آن کرسی نگهداشت

    بر او تمثال های نغز بنگاشت

  • خرد باید اندر سر مرد و مغز

    نباید مرا چون تو دستار نغز