-
-
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
-
مطرب عشق چه آهنگ و آوازی دارد! نقش هر نغمه آن، سر از جایی در میآورد.
-
-
-
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
-
جهان از ناله عاشقان خالی نباشد! چراکه آهنگی زیبا و هوایی جانفزا دارد.
-
-
-
پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
-
پیر ما که تهنشستهای شراب را مینوشد، اگرچه دارای مقام و ثروت نیست، ولی درعوض، دارای خدایی بسیار بخشنده و خطاپوش است.
-
-
-
محترم دار دلم کاین مگس قندپرست
تا هواخواه تو شد فر همایی دارد
-
بر دل من احترام بگذار که این مگسی که پرستنده شیرینی است، از زمانی که تو را به یاری گرفته است، شوکت همایی پیدا کرده است.
-
-
-
از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
-
دور از انصاف نیست اگر پادشاهی که در همسایگیاش گدایی مسکن دارد، حال آن گدا را جویا شود.
-
-
-
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
-
اشک خونبارم را به پزشکان نشان دادم، گفتند که از اثر درد عشق است و داروی آن، جگرسوز است.
-
-
-
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
-
یاد نگیر که با ناز کرشمه خود، به عاشقانت جفا کنی، چراکه در مذهب عشق، هر عملی پاداشی دارد و هر کاری، عوضی دارد.
-
-
-
نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفایی دارد
-
چه خوش گفت آن زیباروی ترسای شرابپرست که: «به شادی روی کسی شراب بنوش که صفایی دارد»
-
-
-
خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند
و از زبان تو تمنای دعایی دارد
-
ای پادشاه! حافظ که در آستانه درگاه تو سکنی گزیده است، فاتحهای خواند و میخواهد که برایش دعا کنی.
-
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/مطرب-عشق-عجب-ساز-و-نوایی-دارد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
دردی
- دُرد
- ته نشین، رسوب، تیرگی (شراب و روغن و ...)
- مطلق شراب
هواخواه
- هواخواه
- هوادار، دوست، یار، طرفدار، جانبدار، موافق
فر
- فر
- شکوه
- نور، روشنی، فروغ
همایی
- هما
- همای
-
-
-
-
- مرغی است که استخوان میخورد. بر سر هرکه سایه ٔ او افتد به دولت و سلطنت رسد. در ادبیات فارسی او را مظهر فر و شکوه میدانند و به فال نیک میگیرند
غمزه
- غمزه
- اشاره با چشم و ابرو
- پلک زدن از روی ناز و کرشمه
- در اصطلاح عاشقان، کنایت از عدم التفات است.
- دراصطلاح تصوف، بمعنی فیض و جذبه ٔ باطن است که نسبت به سالک واقع شود.
نغز
- نغز
- خوب و نیک و نیکو و خوش
- جالب
- بدیع، عجیب
- شایسته
ترسابچه
- ترسا
- مسیحی
- مطلق کافر یا بت پرست
- نزد صوفیه مرد روحانی را گویند که صفات ذمیمه ٔ نفس اماره ٔ او متبدل شده باشد و بصفات حمیده گراییده گردد