-
-
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
-
نمیتوان در حلقه آن موهای تابدار دست کرد. نمیتوان به پیمان تو و باد صبا تکیه کرد.
-
-
-
آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم
این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
-
این چه کوششی است که من در طلب تو میکنم؟ قسمت ما چنین است. چرا که نمیتوان بخت و قضا را تغییر داد.
-
-
-
دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد
-
با صد خون جگر خوردن، توانستم دامن دوست را به دست بیاورم. نمیتوانم آن را به خاطر تمسخر و سرزنش دشمن، رها کنم.
-
-
-
عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
-
نمیتوان صورت او را به ماه آسمان تشبیه کرد. نمیتوان دوست را با هر بی سر و پایی مقایسه کرد.
-
-
-
سروبالای من آن گه که درآید به سماع
چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد
-
هنگامی که سرو بلند بالای من هنگامی که به سماع و پایکوبی میآید، چه محلی از جامه جان را نمیشود پاره کرد؟ (باید همه جای لباس جان را پاره کرد)
-
-
-
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن
که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
-
با چشم پاک میتوان جانان را دید. چرا که بجز با چشم روشن، جور دیگری نمیشود در آیینه نگاه کرد.
-
-
-
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
-
مسئله عشق در حوصله دانش ما نمیگنجد (در حوزه دانش ما نیست). نمیتوان با این فکر خطاکار، این نکته را حل کرد.
-
-
-
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
-
پر از احساس حسادت میشوم وقتی که میبینم که همه مردم جهان تو را دوست دارند و این حسادت من را دارد میکشد. ولی چه کنم که نمیتوان با همه مردم دنیا به جنگ و ستیز برخاست.
-
-
-
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
-
من چه بگویم که حساسیت تو و نازک طبعیات به حدی زیاد است که حتی نمیشود با صدای آهسته هم دعایت کرد.
-
-
-
بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست
طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد
-
تنها محراب و قبله حافظ، ابروی تو است. در دین ما نمیتوان از کسی غیر از تو اطاعت کرد.
-
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/دست-در-حلقه-آن-زلف-دوتا-نتوان-کرد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
صبا
- صبا
- بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است
فسوسی
- افسوس
- فسوس
- تمسخر و ریشخند
- دریغ و حسرت
- ظلم و ستم
- زیرکی . بذله گویی . اغوا. سرزنش و ملامت . گناه و جرم . بهتان . قمار. لهو و لعب . آزار و جفا. اندوه و غم .افسون و تدبیر و حیله
عارضش
- عارض
- عرض کننده، عرض دهنده ٔ لشکر
- شکایت کننده ، شاکی .
- چهره ، رخسار
- پیشامد، حادثه
قبا نتوان کرد
- قبا کردن
- پیراهن چاک دادن
- لباس پوشاندن
سماع
- سماع
-
- شنیدن
- آواز، سرود
- وجد و سرور و شادی و پایکوبی صوفیانه