-
-
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
-
مهر و محبت آنان که چشمانی سیاهرنگ دارند، از سر من بیرون نخواهد رفت. تقدیر من اینگونه بوده است و این سرنوشت تغییری نخواهد کرد.
-
-
-
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
-
آنکه مراقب محبوب من است، من را بسیار آزار داد و هیچ جای صلح و آشتی باقی نگذاشت. مگر راز و نیاز و آه آنان که در سحر بیدار میشوند، به آسمان نمیرود؟
-
-
-
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
-
از ابتدای آفرینش، برای من کاری بجز رندی مقرر نکردند. قسمت و سرنوشتی که در روز ازل تعیین شده است، کم و زیاد نمیشود.
-
-
-
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بی قانون نخواهد شد
-
ای مامور امر به معروف و نهی از منکر! تو را به خدا، ما را به آواز دف و نی بسپار چرا که با این کار ما، نظم و ترتیب دین به هم نمیخورد.
-
-
-
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
-
توانایی من همین اندازه است که پنهانی عاشق او باشم. وقتی که بوس و کنار و عشقبازی امکان پذیر نیست، برای چه از این موارد سخن بگویم؟
-
-
-
شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
-
«شراب سرخرنگ و مکانی خلوت و آرام و یاری مهربان که به تو شراب ببخشد!» ای دل! اگر این خواسته اکنون امکان پذیر نیست، پس کی وضعت بهتر خواهد شد؟
-
-
-
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
-
ای چشم! تصویر غم را از تخته دل حافظ پاک نکن چرا که این تصویر (نقاشی) در اثر زخم شمشیر محبوب به وجود آمده است و بنابراین رنگ قرمزی خون از آن پاک نخواهد شد.
-
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/مرا-مهر-سیه-چشمان-ز-سر-بیرون-نخواهد-شد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
قضای
- قضاء
- قضا
- سرنوشت، تقدیر
- حکم، فرمان، داوری کردن
- به جا آوردن، گزاردن
رقیب
- رقیب
- نگهبان، مراقب. در زمانهای قدیم، به شخصی اطلاق میشده است که برای مواظبت از زیبارویان و ... آنان را در مسیر، همراهی میکرده است.
- امروزه، رقابت کننده. ظاهرا، از آنجایی که نگهبانان، خودشان هم عاشق زیبارو میشدهاند، و در این عشق به رقابت با عاشقان دیگر میپرداختهاند، به مرور زمان، واژه رقیب به معنی امروزی «رقابت کننده» درآمده است.
رندی
- رند
- شخص حیلهگر و زیرک
- بیقید و لاابالی
دف
- دف
-
- سازی کوبهای شامل حلقهای چوبی است که پوست نازکی بر آن کشیدهاند و با ضربههای انگشت مینوازند.
محتسب
- محتسب
- داروغه ،مأمور حکومت که وظیفه اش امر به معروف و نهی از منکر است .
مجال
- مجال
- جولانگاه، فرصت
لعل
- لعل
-
- از سنگ های گرانبها به رنگ سرخ
ساقی
- ساقی
- کسی که آب یا شراب به دیگران دهد.
تیغ
- تیغ
- شمشیر، هر چیز برنده