-
-
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
-
نقابی از سنبل مشکین خوشبو روی گلبرگهایت بگیر. یعنی که چهرهات را بپوشان و مردم جهان را خراب خود کن.
-
-
-
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
چون شیشه های دیده ما پرگلاب کن
-
از چهرهات عرق بریز و اطراف باغ را همانند چشمهای بلورین ما، از عطر گلاب آکنده کن.
-
-
-
ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد
ساقی به دور باده گلگون شتاب کن
-
فصل بهار همانند عمر ما برای رفتن عجله کرد. ای ساقی! بشتاب و شراب سرخ رنگ را دور بگردان.
-
-
-
بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را
و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن
-
همانند نرگس، چشم مست و پرخواب خود را باز کن. و باعث شو که چشم نرگس از حسادت چشم تو به خواب برود.
-
-
-
بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
-
بنفشه را بو کن و موهای پرآبورنگ را در دست بگیر. نگاهی به رنگ سرخ گل لاله بینداز و قصد شراب خوردن نما.
-
-
-
زان جا که رسم و عادت عاشق کشی توست
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن
-
از آن جایی که رسم و عادت عاشق کشی تو میطلبد، برای دشمنانت از قدح شراب بریز و با ما که دوستت هستیم، تندی کن.
-
-
-
همچون حباب دیده به روی قدح گشای
وین خانه را قیاس اساس از حباب کن
-
همانند حباب، چشمت را با نگاه کردن به روی قدح باز کن. پایههای این دنیای بیثبات را با حباب مقایسه کن.
-
-
-
حافظ وصال می طلبد از ره دعا
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
-
حافظ از راه دعا، طلب وصال میکند. خدایا! دعای خستهدلان را برآورده ساز.
-
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/گلبرگ-را-ز-سنبل-مشکین-نقاب-کن
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
مشکین
- مشک
- مشکین
-
- مادهای خوشبو و سیاه رنگ که از ناف آهوی خطائی بدست میآید.
ساقی
- ساقی
- کسی که آب یا شراب به دیگران دهد.
نرگس
- نرگس
-
- نام گلی است خوشبو که ته و ساقه اش مانند پیاز است و بر سر گلی می آورد زرد یا بنفش
- کنایه از چشم معشوق
لاله
- لاله
-
-
- گلی عمدتا قرمز رنگ به شکل جام، با لکههای سیاه در میان آن. نام گل لاله از کلمه لال یا همان کلمه لعل از زبان سانسکریت به معنی «قرمز» گرفته شدهاست.
نگار
- نگار
- نقش، تصویر، نگاشته، آرایش، آب و رنگ
- بت، صنم
- کنایه از معشوق
قدح
- پیاله
- جام
- پیغاله
- قدح
- ساغر
-
-
- کاسه ٔ خرد که در آن شراب خورند و آن از شیشه و بلور بوده است