-
دختری خرد بمهمانی رفت
در صف دخترکی چند خزید
-
آن یک افکند بر ابروی گره
وین یکی جامه بیکسوی کشید
-
این یکی وصله زانوش نمود
وان به پیراهن تنگش خندید
-
آن ز ژولیدگی مویش گفت
وین ز بیرنگی رویش پرسید
-
گر چه آهسته سخن میگفتند
همه را گوش فرا داد و شنید
-
گفت خندید به افتاده سپهر
زان شما نیز بمن میخندید
-
ز که رنجد دل فرسوده من
باید از گردش گیتی رنجید
-
چه شکایت کنم از طعنه خلق
بمن از دهر رسید آنچه رسید
-
نیستید آگه ازین زخم از آنک
مار ادبار شما را نگزید
-
درزی مفلس و منعم نه یکی است
فقر از بهر من این جامه برید
-
مادرم دست بشست از هستی
دست شفقت بسر من نکشید
-
شانه موی من انگشت من است
هیچکس شانه برایم نخرید
-
هیمه دستم بخراشید سحر
خون بدامانم از آنروی چکید
-
تلخ بود آنچه بمن نوشاندند
می تقدیر بباید نوشید
-
خوش بود بازی اطفال ولیک
هیچ طفلیم ببازی نگزید
-
بهره از کودکی آن طفل چه برد
که نه خندید و نه جست و نه دوید
-
تا پدید آمدم از صرصر فقر
چون پر کاه وجودم لرزید
-
هر چه بر دوک امل پیچیدم
رشته ای گشت و بپایم پیچید
-
چشمه بخت که جز شیر نداشت
ما چو رفتیم از آن خون جوشید
-
بینوا هر نفسی صد ره مرد
لیک باز از غم هستی نرهید
-
چشم چشم است نخوانده است این رمز
که همه چیز نمیباید دید
-
یاره سبز مرا بند گسست
موزه سرخ مرا رنگ پرید
-
جامه عید نکردم در بر
سوی گرمابه نرفتم شب عید
-
شاخک عمر من از برق و تگرگ
سر نیفراشته بشکست و خمید
-
همه اوراق دل من سیه است
یک ورق نیست از آن جمله سفید
-
هر چه برزیگر طالع کشته است
از گل و خار همان باید چید
-
این ره و رسم قدیم فلک است
که توانگر ز تهیدست برید
-
خیره از من نرمیدید شما
هر که آفت زده ای دید رمید
-
به نوید و به نوا طفل خوش است
من چه دارم ز نوا و ز نوید
-
کس برویم در شادی نگشود
آنکه در بست نهان کرد کلید
-
من از این دائره بیرونم از آنک
شاهد بخت ز من رخ پوشید
-
کس درین ره نگرفت از دستم
قدمی رفتم و پایم لغزید
-
دوش تا صبح توانگر بودم
زان گهرها که ز چشمم غلطید
-
مادری بوسه بدختر میداد
کاش این درد به دل میگنجید
-
من کجا بوسه مادر دیدم
اشک بود آنکه ز رویم بوسید
-
خرم آن طفل که بودش مادر
روشن آن دیده که رویش میدید
-
مادرم گوهر من بود ز دهر
زاغ گیتی گهرم را دزدید
تهیدست
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/تهیدست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(18500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(18500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(18500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(18500 تومان)
سپهر
- سپهر
- آسمان و به معنای مجازی تقدیر و سرنوشت
ادبار
- ادبار
- بدبختی
درزی
- درزی
- خیاط
منعم
- منعم
- مالدار، توانگر
- آنکه احسان و نیکویی می کند و نعمت دهنده و کریم و نیکوکار
هیمه
- هیمه
- هیزم
موزه
- موزه
-
- کفش
- یک نوع پاافزار که تا ساق پا و زیر زانو را می پوشاند و چکمه نیز گویند.
فلک
- فلک
- آسمان، سپهر، گردون
- فلکه ، چوبی که در وسط آن ریسمان کوتاهی بسته شده بود که پای مجرم را در آن می بستند و می زدند.
خیره
- خیره
- بدخواه، بد اندیش
- سرکش، گستاخ
- تیره، تاریک
- حیران
- بیهوده
- ناتوان، سست
نوا
- نوا
- نغمه، سرود، آواز، نام دستگاهی در موسیقی
- مال، دارایی، سود، بهره
- گرو، گروگان
شاهد
- شاهد
- خوبروی، زیبا چهره
زاغ
- زاغ
- غراب
-
- کلاغ سیاه