حکایت اتابک تکله
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/حکایت-اتابک-تکله

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  1. در اخبار شاهان پیشینه هست

    که چون تکله بر تخت زنگی نشست

  2. به دورانش از کس نیازرد کس

    سبق برد اگر خود همین بود و بس

  3. چنین گفت یک ره به صاحبدلی

    که عمرم بسر رفت بی حاصلی

  4. بخواهم به کنج عبادت نشست

    که دریابم این پنج روزی که هست

  5. چو می بگذرد ملک و جاه و سریر

    نبرد از جهان دولت الا فقیر

  6. چو بشنید دانای روشن نفس

    بتندی برآشفت کای تکله بس

  7. طریقت بجز خدمت خلق نیست

    به تسبیح و سجاده و دلق نیست

  8. تو بر تخت سلطانی خویش باش

    به اخلاق پاکیزه درویش باش

  9. بصدق و ارادت میان بسته دار

    ز طامات و دعوی زبان بسته دار

  10. قدم باید اندر طریقت نه دم

    که اصلی ندارد دم بی قدم

  11. بزرگان که نقد صفا داشتند

    چنین خرقه زیر قبا داشتند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  • صاحبدلی

    صاحبدل
    دارای قریحه هنری و حساس
    اهل دل، عارف
  • دلق

    دلق
    خرقه، جامه درویشان
  • طریقت

    طریقت
    روش، سیرت
    مسلک
    سیرت اهل سلوک
  • طامات

    طامات
    گفتار بیهوده، سخنان پرت و پلا، اراجیف. لاف و گزاف صوفیان در باب اظهار کشف و کرامات خود.
  • دم

    دم
    نفس
    گرما
    آه
    لحظه، هنگام
  • خرقه

    خِرقه
    لباسی که از وصله شدن تکه پارچه‌های گوناگون درست شده است. جامه مخصوص درویشان