چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/چشم-اگر-با-دوست-داری-گوش-با-دشمن-مکن

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن

    تیرباران قضا را جز رضا جوشن مکن

    اگر از دوست چشمداشت داری، به سخنان دشمنان گوش نده. در برابر تیرباران سرنوشت، بجز از رضایت و خشنودی در جای دیگری پناه نگیر.

  2. هر که ننهادست چون پروانه دل بر سوختن

    گو حریف آتشین را طوف پیرامن مکن

    به کسی که همانند پروانه به سوختن تن نداده باشد، بگو که در اطراف حریف آتشین نگردد.

  3. جای پرهیزست در کوی شکرریزان گذشت

    یا به ترک دل بگو یا چشم بر روزن مکن

    جا دارد که از گذر کردن در اطراف کوی شکرریزان اجتناب شود. یا از خیر دلت بگذر و آن را رها کن و یا از روزنه نگاه نکن

  4. کیست کو بر ما به بیراهی گواهی می دهد

    گو ببین آن روی شهرآرا و عیب من مکن

    آن چه کسی است که به گمراهی ما شهادت می‌دهد؟ به او بگو که آن روی زیبای آرامش دهنده را ببین و بر ما خرده نگیر

  5. دوستان هرگز نگردانند روی از مهر دوست

    نی معاذالله قیاس دوست با دشمن مکن

    دوستان هرگز از محبت دوست برنمی‌گردند. نه پناه بر خدا! هرگز دوست را با دشمن مقایسه نکن

  6. تا روان دارد روان دارم حدیثش بر زبان

    سنگ دل گوید که یاد یار سیمین تن مکن

    تا زمانی که جانم، جان دارد، سخن دوست را بیان خواهم کرد. تنها سنگدل می‌تواند بگوید که به یاد یاری که بدنی سفید دارد، نباش

  7. مردن اندر کوی عشق از زندگانی خوشترست

    تا نمیری دست مهرش کوته از دامن مکن

    در کوی عشق مردن، دلپذیرتر از زندگی کردن است. تا لحظه‌ی مرگ از رسیدن به محبت او ناامید نشو.

  8. شاهد آیینه ست و هر کس را که روی خوب نیست

    گو نگه زنهار در آیینه روشن مکن

    زیبارو همانند آیینه است و به کسی که چهره‌ی زیبایی ندارد بگو که زیاد در آیینه شفاف نگاه نکند.

  9. سعدیا با شاهد سیمین نشاید پنجه کرد

    گر چه بازو سخت داری زور با آهن مکن

    ای سعدی! درست نیست که پنجه در پنجه شاهد سیمین اندام بیندازی. درست است که بازویی قوی داری، اما با آهن زور ورزی نکن.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  • جوشن

    جوشن
    خفتان.سلاحی باشد غیر زره چه زره تمام از حلقه است و جوشن حلقه و تنگه ٔ آهن هم باشد.
  • طوف

    طوف
    گرد چیزی گشتن
    گردش
  • شکرریزان

    شکرریزان
    در حال نثار کردن
    در حال اشک ریختن
    خندان
    سخن شیرین گویان
  • شهرآرا

    شهرآرا
    شهرآرای
    آذین بندی شهر
    آرایش دهنده‌ی شهر
    آنکه به زیبایی مایه‌ی آرامش شهر شود
  • سیمین

    سیمین
    سیم
    نقره‌ای
    سفید، روشن
    خوب، ظریف
  • شاهد

    شاهد
    خوبروی، زیبا چهره
  • زنهار

    زنهار
    زینهار
    پناه و امان و مهلت
    (صوت): البته. (برای تاکید هم به کار می رود)
    (صوت ) پرهیز و اجتناب
    ترس و بیم
    هوش و آگاهی
    شتاب و تعجیل