عیار

عیار
ولگرد،تندرو، چالاک، دزد، طرار، جوانمرد
1

کاربردهای عیار

  • مرا در سپاهان یکی یار بود

    که جنگاور و شوخ و عیار بود

  • سعدی چو پای بند شدی بار غم ببر

    عیار دست بسته نباشد مگر حمول

  • سعدی سر سودای تو دارد نه سر خویش

    هر جامه که عیار بپوشد کفنست آن

  • گر آن عیار شهرآشوب روزی حال من پرسد

    بگو خوابش نمی گیرد به شب از دست عیاران

  • خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست

    خبری از بر آن دلبر عیار بیار

  • عشق را عقل نمی خواست که بیند لیکن

    هیچ عیار نباشد که به زندان نرود

  • اگر زمین تو بوسد که خاک پای توام

    مباش غره که بازیت می دهد عیار