ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/ای-صبا-نکهتی-از-خاک-ره-یار-بیار

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار

    ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

    ای باد صبا! بویی از خاک راه دوست را برایم به ارمغان بیاور (مژده‌ بده که یار در راه است) و با دادن این مژدگانی، غم را از دل ما بگیر

  2. نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو

    نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار

    سخنی نغز و رمز و رازی که روان را تازه می‌کند، از زبان دوست بگو. خبری خوش از دنیای اسرار با خود بیاور

  3. تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

    شمه ای از نفحات نفس یار بیار

    برای آنکه از لطافت نسیم تو بوی خوشی به مشامم برسد، اندکی از بوهای خوشی که از دهان دوست بیرون می‌آید، برایم بیاور.

  4. به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز

    بی غباری که پدید آید از اغیار بیار

    به پیمان وفاداری‌ای که با تو بسته‌ام، تو را قسم می‌دهم که خاک راه آن دوست گرامی را از گردی که از بیگانگان برمی‌خیزد جدا کنی و برایم بیاوری

  5. گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب

    بهر آسایش این دیده خونبار بیار

    به کوری چشم رقیب، خاکی را از محل عبور دوست برای آسودگی این چشم خونبار بیاور

  6. خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست

    خبری از بر آن دلبر عیار بیار

    کسانی که جان خود را در راه دوست فدا می‌کنند، خام و ناآزموده و ساده دل نیستند. (حال که می‌دانی که من آدم ناپخته‌ای نیستم و ظرفیت شنیدن خبر دوست را دارم) خبری از آن دلبر عیار برایم بیاور

  7. شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن

    به اسیران قفس مژده گلزار بیار

    ای بلبل خوش سخن که اسرار را بازگو می‌کنی! به شکرانه‌ی آنکه تو در شادمانی هستی، مژده‌ی رسیدن به گلزار را برای ما که در بند قفس هستیم بیاور.

  8. کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست

    عشوه ای زان لب شیرین شکربار بیار

    کامم از شکیبایی‌‌ام در دوران دوری از یار، تلخ شده است. از آن لب و دهانی که سخنان شیرین از آن بیرون می‌آید، حرف تازه‌ای برایم بیاور.

  9. روزگاریست که دل چهره مقصود ندید

    ساقیا آن قدح آینه کردار بیار

    چندیست که دل به مرادش نرسیده است؛ ای ساقی! آن پیاله‌ی شراب را که همچون آینه است، برایم بیاور

  10. دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن

    وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار

    خرقه‌ی حافظ چه ارزشی دارد؟! آن را با شراب رنگین کن و سپس حافظ را در حالی که مست و از خود بی خود شده است، بر سر دست بگیر و از بازار بگذران

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
بهر آسایش این دیده خونبار بیار
خبری از بر آن دلبر عیار بیار
به اسیران قفس مژده گلزار بیار
عشوه ای زان لب شیرین شکربار بیار
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار
وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
گردی از رهگذر دوست به کوری
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
بهر آسایش این دیده خونبار بیار
خبری از بر آن دلبر عیار بیار
به اسیران قفس مژده گلزار بیار
عشوه ای زان لب شیرین شکربار بیار
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار
وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
گردی از رهگذر دوست به کوری
  • پس زمینه شب متن نوشته:  ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
بهر آسایش این دیده خونبار بیار
خبری از بر آن دلبر عیار بیار
به اسیران قفس مژده گلزار بیار
عشوه ای زان لب شیرین شکربار بیار
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار
وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
گردی از رهگذر دوست به کوری رق
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
بهر آسایش این دیده خونبار بیار
خبری از بر آن دلبر عیار بیار
به اسیران قفس مژده گلزار بیار
عشوه ای زان لب شیرین شکربار بیار
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار
وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
گردی از رهگذر دوست به کوری
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
بی غباری که پدید آید از اغیار بی
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
بهر
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
بهر
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
شمه ای از نفحات نفس یار بیار
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
بهر

    • صبا

      صبا
      بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است
    • اغیار

      اغیار
      جمع غیر، بیگانگان، نامحرمان
    • رقیب

      رقیب
      نگهبان، مراقب. در زمان‌های قدیم، به شخصی اطلاق می‌شده است که برای مواظبت از زیبارویان و ... آنان را در مسیر، همراهی می‌کرده است.
      امروزه، رقابت کننده. ظاهرا، از آنجایی که نگهبانان، خودشان هم عاشق زیبارو می‌شده‌اند، و در این عشق به رقابت با عاشقان دیگر می‌پرداخته‌اند، به مرور زمان، واژه رقیب به معنی امروزی «رقابت کننده» درآمده است.
    • عیار

      عیار
      ولگرد،تندرو، چالاک، دزد، طرار، جوانمرد
    • مرغ چمن

      عندلیب
      هزاردستان
      بلبل
      مرغ چمن
      مرغ سحر
      هزار
      پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد
    • عشرتی

      عشرت
      معاشرت کردن، خوشگذرانی، کامرانی
    • ساقیا

      ساقی
      کسی که آب یا شراب به دیگران دهد.
    • قدح

      پیاله
      جام
      پیغاله
      قدح
      ساغر
      کاسه ٔ خرد که در آن شراب خورند و آن از شیشه و بلور بوده است
    • دلق

      دلق
      خرقه، جامه درویشان