فضله

فضله
باقی‌مانده و بقیه‌ی چیزی
1

کاربردهای فضله

  • مرا که پرورده نعمت بزرگانم این سخن سخت آمد گفتم ای یار توانگران دخل مسکینان اند و ذخیره گوشه نشینان و مقصد زائران و کهف مسافران و محتمل بار گران از بهر راحت دیگران دست تناول بطعام آنگه برند که متعلقان و زیردستان بخورند و فضله مکارم ایشان به ارامل و پیران و اقارب و جیران رسد

  • بچنگ آر و با دیگران نوش کن

    نه بر فضله دیگران گوش کن

  • سیه گوشرا گفتند ترا ملازمت شیر بچه وجه اختیار افتاد گفت تا فضله صیدش میخورم و از شر دشمنان در پناه صولت او زندگانی میکنم