زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/زاهد-ظاهرپرست-از-حال-ما-آگاه-نیست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  1. زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

    در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

    زاهد ظاهرپرست خبری از حال ما ندارد. هرچیزی که در مورد ما بگوید ناراحت نمی‌شویم

  2. در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

    در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

    در راه رسیدن به دوست، هر اتفاقی که برای رهرو پیش بیاید، برای او خیر است. هر کسی که در راه راست افتاد، دیگر گمراه نمی‌شود

  3. تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند

    عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

    نمی‌دانیم که در بازی روزگار بر ما چه خواهد گذشت. علی الحساب، پیاده‌ای به جلو خواهیم راند. در بازی شطرنج رندان، جایی برای شاه وجود ندارد و شاه نمی‌تواند جلوه‌گری کند.

  4. چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش

    زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

    این آسمان بلند که در عین سادگی، نقش و نگار بسیاری دارد چه چیزی است؟ هیچ دانشمندی در جهان از این معما (سرنوشت) آگاهی ندارد.

  5. این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است

    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست

    خدایا! این چه نیازی است و این چه حکمتی است که مقرر گردیده است؟ که در درون این همه زخم پنهانی وجود دارد و امکان آه کشیدن هم وجود ندارد!

  6. صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب

    کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست

    مثل اینکه خزانه‌دار ما حساب و کتاب نمی‌فهمد که این فرمان حکومتی هیچ نشانی از «برای رضا خدا بودن» ندارد

  7. هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو

    کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

    به هر کسی که می‌خواهد بیاید، بگو بیاید و هر چه که می‌خواهد بگوید، بگو بگوید. در این درگاه، غرور و ناز و نگهبان و دربان وجود ندارد.

  8. بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود

    خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست

    این راه و رسم یکرنگان است که به میخانه می‌روند. کسانی را که خود فروخته‌اند به محله می‌فروشان راه نمی دهند.

  9. هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

    ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

    هر عیبی که هست، از این قد و قامت ناساز و نامتناسب ما است وگرنه خلعت تو برای اندام کسی کوتاه نیست

  10. بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است

    ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

    خدمتگزار پیر می‌فروش هستم که لطفش همیشگی است وگرنه لطف شیخ و زاهد گاهی هست و گاهی نیست

  11. حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست

    عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست

    اینکه حافظ در جایگاه بالا نمی‌نشیند به دلیل بزرگ منشی و طبع بلند اوست. عاشقی که بسیار شراب خواری می‌کند، در بند مال و مقام نیست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خی
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خی
  • پس زمینه شب متن نوشته:  در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خی
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در صراط مستقیم ای دل کسی گم
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیس
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیس
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نی

    • حال

      حال
      حالت
      جذبه . حالتی خاص ّ که صوفیان را دست دهد. شور و وجد مکاشفه، خوش شدن صوفی
    • طریقت

      طریقت
      روش، سیرت
      مسلک
      سیرت اهل سلوک
    • سالک

      سالک
      رونده
      راه رونده و مسافر
      در اصطلاح تصوف، طالب تقرب حق تعالی که عقل معاش هم داشته باشد.
    • رندان

      رند
      شخص حیله‌گر و زیرک
      بی‌قید و لاابالی
    • بیدقی

      بَیدَق
      مهره پیاده (سرباز) در بازی شطرنج
    • طغرا

      طغرا
      طغرا، نوشته‌ها و علائمی بوده است که به شکل منحنی در بالای فرمان‌های پادشاهی نوشته می‌شده است. طغراکش کسی بوده است که این خطوط را رسم می‌نموده و معمولا کار او، کاری جدا از منصب دیوانی شمرده می‌شده است.
    • حاجب

      حاجب
      ابرو
      بازدارنده، مانع
      پرده‌دار، دربان
    • تشریف

      تشریف
      خلعت: لباسی که امرا و سلاطین به کسی می‌بخشند برای بزرگ گردانیدن او
    • خراباتم

      خرابات
      جمع خرابه. ویرانه ها
      می‌خانه، میکده، شراب خانه
      قمار خانه
      در اصطلاح تصوف، مرتبه ویرانی عادت‌های نفسانی
    • پیر

      پیر
      سالخورده
      مراد، مرشد
      دانا، خردمند
    • دردی

      دُرد
      ته نشین، رسوب، تیرگی (شراب و روغن و ...)
      مطلق شراب